سردمداران آل‌سعود پس از اعلام آتش‌بس یکجانبه، هم چنان نسبت به حملات وحشیانه خود نسبت به مردم یمن ادامه می‌دهند. آیا این حملات و تهاجمات پراکنده در ادامه حملات قبلی است؟ یا که این تجاوزات جدید، بخشی از مرحله جدید یک جنگ است؟ پیرامون چرایی تداوم حملات آل سعود، سوالات مهمی ذهن رصدکنندگان تحولات یمن را به خود مشغول کرده است.
در مقام پاسخ باید گفت که ادامه حملات بخش جدیدی از جنگ علیه یمن می‌باشد که آل‌سعود از یک طرف برای فرار از شکست راهبردی در یمن ناچار به آغاز آن بوده است و در سویی دیگر به نظر می‌رسد آل‌سعود در این مرحله از جنگ جدید اهداف حداقلی را مدنظر خود قرار داده است. برای این که بتوانیم مرحله جدید را خوب بیان کنیم می‌بایست به یک نکته اشاره کنیم و آن این که، آل‌سعود نیاز به باز کردن یک دریچه داشت؛ یعنی پنجره‌ای را باز می‌کرد به عنوان پیش نیاز این جنگ. اعلام آتش بس یک طرفه در واقع باز کردن این پنجره بود تا این پیش نیاز را به دست آورده باشند.
لذا این مرحله جدید از جنگ یک مرحله زمانی محدود خواهد بود؛ تا که آل‌سعود با رهایی بخشی از فشار افکار عمومی و با اعلام آتش بس یک جانبه سعی کرد که به این مهم دست‌رسی پیدا کند و خودشان را از زیر فشار افکار عمومی خارج کنند. تا بتوانند فرصت مجددی برای شروع جنگ و رسیدن به اهداف حداقلی به دست بیاورند. لذا این مرحله از جنگ را می‌توانیم “جنگ کشتار” نام دهیم.
این مرحله ملهم از استراتژی پیاده‌سازی وحشت توسط رژیم صهیونیستی در نیمه راه جنگ 51روزه است. در آن جنگ هم رژیم صهیونیستی در واقع بعد از آن که نتوانست به اهداف حداکثری‌اش دست‌رسی پیدا کند برای خلع سلاح مقاومت اسلامی مردم فلسطین ناچار شد در نیمه راه جنگ برای رهایی از آوار شکست و یافتن یک نتیجه حداقلی اطمینان بخش، متوسل و متمسک به استراتژی وحشت بشود. این استراتژی در واقع کشتار انسانی بود که به صورت دیوانه وار در دستور کار این رژیم قرار گرفته بود. تا که بتواند از این طریق، فشار روانی به مقاومت اسلامی وارد بکند و آنها را ناچار به اشتباه در محاسبات بکند که در نهایت منجر به رسیدن به اهداف حداقلی بشوند.
لذا به نظر می‌رسد که سطح تجاوزات آل‌سعود مرحله جدیدی از یک جنگ است که با تاسی از استراتژی وحشت در جنگ 51 روزه، بر این امر استوار است که با کشتار انسانی، این کشتار انسانی را به ابزار فشاری بر انصارالله و مردم یمن تبدیل کند. و آنها با احساس قرار گرفتن در مرحله پرتگاه تاملات روانی، مجبور به پذیرش خواسته‌های حداقلی آل‌سعود شوند. در حقیقت مرحله جدید یا جنگ کشتار، همانطور که بیان شد برای فرار از آثار شکست راهبردی در یمن و ایجاد یک التیام و مرهم بر زخم‌های عمیق ناشی از این شکست تدارک شده است؛ که به نوعی این شکست بر اثر مرور زمان می‌تواند مورد غفلت واقع شود و آلام این شکست را کاهش دهد.
بنابراین، نکته اول: آل‌سعود و ائتلاف استیجاری که خود را ناچار به پیروزی در مرحله جدیدی از جنگ می‌دانند با یک اشتباه در محاسبات فکر می‌کنند که انصارالله و مقاومت اسلامی یمن توان مقابله با تجاوز آل‌سعود را ندارند. اینها سعی می‌کنند ابتکار عمل را با مرحله جدید در جنگ، در دست بگیرند و به زعم خودشان، انصارالله را در شرایط انفعال قرار بدهند. نکته دوم: با این مرحله جدید از جنگ در واقع آل سعود این گونه گمان می‌کند که می‌توانند انقلاب یمن را در مراحل بعدی به زمین بزنند و منجر به شکست شود.
و به تبع آن انصارالله برای مراحل بعدی انقلاب باید ثبات و امنیت را در یمن ایجاد بکند و تلاش برای دولت سازی از طریق دولت فراگیر ملی در دستور کار قرار بگیرد. این مرحله جدید از جنگ سعی می‌کند انقلاب یمن را در سیر تکوینی خودش دچار چالش بکند. نکته سوم: این که آل‌سعود تلاش می‌کند انصارالله و انقلابیون یمن را بعد از آن که دچار انفعال بشوند با فشار داخلی و بیرونی مجددا به پای میز مذاکره با دولت فراگیر و مستعفی منصور‌هادی بکشاند.
بنابراین آل سعود دچار یک اشتباه دیگری شده است و این اشتباه از محاسبات غلط آنها نشأت می‌گیرد و این ناشی از مستشاران اسرائیلی هست که دارند به آنها مشاوره می‌دهند. در این مرحله، ممکن است پاسخ انصارالله، آل‌سعود را با اوار سهمگین‌تری نسبت به شکست قبلی مواجه بکند و رهایی بخشی از آن غیرممکن خواهد شد.
جنبش هوشمند انصارالله که با صبر استراتژیک خود در برابر ائتلاف استیجاری آل‌سعود، آمریکا و رژیم‌صهیونیستی- که در ایجاد یک جنگ شناختی و نیابتی بین شیعه و سنی را پیگیری می‌کنند- این بار ممکن است با پاسخ مناسب، آنها را دچار غافلگیری بکند. اگر این اتفاق بیفتد ما شاهد شرایطی خواهیم بود؛ به ویژه در یمن، که آل‌سعود دیگر به هیچ عنوان نمی‌تواند از تبعات آن خودش را رهایی ببخشد.
