نگاهی به زمینه‌ها و پیامدهای تداوم مذاکرات حزب‌الله و المستقبل لبنان

حزب المستقبل در اتخاذ سیاست‌های کلان خود بدون در نظر گرفتن منافع ملی لبنان، پیرو سیاست‌های عربستان است و تا زمانی که این کشور موضعی مخرب در قبال محور مقاومت داشته باشد سیاست حزب المستقبل نیز نسبت به حزب‌الله لبنان و نظام سوریه خصمانه خواهد ماند.

کشور لبنان‌که از یک‌سو با بحران ریاست جمهوری مواجه شده و از سوی دیگر به دلیل بحران سوریه و حضور گروه‌های تکفیری در مناطقی از لبنان، در شرایط بحرانی سیاسی و امنیتی به سر می‌برد، در این شرایط پانزدهمین دور مذاکرات بین حزب‌الله و حزب المستقبل برگزارشده است. حال سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که علل بحرانی شدن صحنه سیاسی لبنان به دلیل رقابت جریان 14 مارس با جریان هشت مارس چیست و چه عواملی موجب ضرورت مذاکرات بین گروه‌های لبنانی است؟

بعد از ترور رفیق الحریری در 14 فوریه 2005، صحنه سیاسی لبنان شاهد تحولات زیادی بود که دو جریان اصلی سال‌های اخیر صحنه سیاسی این کشور را شکل داده است. مخالفان نظام سوریه در لبنان و جریان محافظه‌کار با همنوایی غرب، حزب‌الله لبنان و سوریه را متهم به این ترور کردند و در اثر این هجمه‌ها، ارتش سوریه که به خواست اتحادیه عرب برای برقراری صلح بعد از جنگ داخلی در لبنان مستقر بود این کشور را ترک کرد.

بعد از خروج ارتش سوریه در هشتم مارس 2005، نیروهای طرفدار مقاومت همچون حزب‌الله، جنبش امل، المرده، حزب قومی و سوری، حزب بعث، حزب دمکراتیک و …، تجمع بزرگی را برای حمایت از سلاح مقاومت و همچنین تشکر از ارتش سوریه برای تأمین امنیت لبنان در آن سال‌ها برگزار کردند.

حزب المستقبل در مناطق تحت سیطره خود با باز گذاشتن دست گروه‌های مخالف سوریه سعی در آسیب زدن به نظام سوریه از یک‌سو و ضربه زدن به رقیب سیاسی خود در داخل لبنان دارد.

در مقابل نیز نیروهای مخالف سوریه همچون حزب المستقبل، جریان آزاد ملی، حزب نیروهای لبنانی، حزب کتائب و… نیز برای نشان دادن قدرت خود در 14 مارس تجمعی را برگزار کردند و آن را “انقلاب ارز”(نام درختی که به‌عنوان نماد لبنان در پرچم این کشور است) نامیدند و خواستار خلع سلاح مقاومت و پیگیری قضایی ترور رفیق الحریری و قطع نفوذ سوریه درصحنه سیاسی لبنان شدند.

لازم به ذکر است که حزب جریان آزاد ملی به رهبری میشل عون در ششم فوریه 2006 با نزدیک شدن به حزب‌الله لبنان به یکی از اعضای مهم جریان هشت مارس تبدیل شد و همین‌طور حزب سوسیالیست ترقی‌خواه به رهبری ولید جنبلاط با تغییر موضع در میان این دو جریان موضع مشخصی را اتخاذ نکرده است.

در همین راستا جریان هشت مارس در امتداد محور مقاومت و جریان 14 مارس در امتداد جریان محافظه‌کار منطقه غرب آسیا قرار گرفتند. اختلافات این دو جریان صرفاً محدود به نحوه برخورد با نظام سوریه نمی‌شود بلکه در حوزه‌های مختلف ازجمله سیاست، اقتصاد و تعامل با قدرت‌های بزرگ نیز گسترش می‌یابد. نخست جریان هشت مارس در مسئله فلسطین خواهان تداوم مقاومت مسلحانه با رژیم صهیونیستی بوده و نسبت به روابط با آمریکا و غرب نگاه بدبینانه دارد و خواهان تجدیدنظر در ساختار قدرت در لبنان و منطقه غرب آسیاست. برعکس جریان 14 مارس خواهان خلع سلاح مقاومت ضد رژیم صهیونیستی و پیگیری صلح خاورمیانه بر اساس طرح دو کشور است و دارای روابط بسیار گسترده‌ای با عربستان سعودی و از هم‌پیمانان استراتژیک غرب محسوب می‌شود.

لبنان دارای هجده طایفه همچون مسلمان شیعه، سنی و دروزی، مسیحیان مارونی، ارتدوکس و ارمنی می‌باشد و مطرح‌شدن هرگونه مباحث مذهبی اختلافی به بحران در این کشور منجر می‌شود

حزب المستقبل به‌عنوان اصلی‌ترین گروه جریان چهارده مارس، از آغاز بحران سوریه در 2011 تاکنون، به گمان سقوط نظام اسد و تغییر سیاست آن نسبت به جریانات داخلی لبنان، صحنه‌ی سیاسی و اجرایی این کشور را در حالت انتظار قرار داده است و به هر شکل ممکن به مخالفان نظام سوریه کمک نظامی و لجستیکی می‌کند. حزب المستقبل در مناطق تحت سیطره خود با باز گذاشتن دست گروه‌های مخالف سوریه سعی در آسیب زدن به نظام سوریه از یک‌سو و ضربه زدن به رقیب سیاسی خود در داخل لبنان دارد.

اما حزب‌الله و جریان هشت مارس، از بحران سوریه تحلیلی واقع‌بینانه‌تر دارند و معتقدند نباید مسائل سیاسی سوریه را به مسائل لبنان گره زد؛ چراکه این امر دستاوردی جز بحران‌آفرینی و ایجاد بن‌بست سیاسی برای لبنان ندارد، زیرا نظام سوریه لااقل در آینده‌ی نزدیک، دچار تحولات بنیادین نخواهد شد.

لبنان دارای هجده طایفه همچون مسلمان شیعه، سنی و دروزی، مسیحیان مارونی، ارتدوکس و ارمنی می‌باشد و مطرح‌شدن هرگونه مباحث مذهبی اختلافی به بحران در این کشور منجر می‌شود. حزب المستقبل به‌وسیله رسانه‌های خود برای ضربه زدن به نظام سوریه برای تحریک افکار عمومی وارد فتنه شیعه-سنی شده و علت وقایع سوریه را ظلم اقلیت علوی شیعه به اکثریت سنی جلوه می‌دهد که این امر موجب تحریک برخی از اهل سنت برعلیه شیعیان و علویان شده و بر بحران طایفگی در این کشور افزوده است درحالی‌که حزب المستقبل یک حزب سکولار بوده و حمایت از اهل سنت لبنان نیز پوششی برای هدف سیاسی خود یعنی تضعیف حزب‌الله و محور مقاومت است.

حزب المستقبل برای حفظ جایگاه خود در میان اهل سنت حضور و فعالیت گروه‌های افراطی را به حضور حزب‌الله در سوریه مرتبط می‌کند و حتی برخی از اعضای آن همچون خالد الضاهر نماینده منطقه عکار در پارلمان به‌صراحت از این گروه‌ها دفاع می‌کند. از سوی دیگر بعد از پایان دوره ریاست جمهوری میشل سلیمان در 25 مه 2014، به دلیل مخالفت اکثر گروه‌ها به‌ویژه هشت مارس با تمدید آن‌ که دلیل آن را مواضع ضعیف ایشان در قبال تحولات داخلی و منطقه‌ای اعلام کردند، کشور لبنان با بحران خلأ قدرت ریاست جمهوری مواجه شد و رهبران حزب المستقبل با متهم کردن حزب‌الله در به بن‌بست کشاندن تلاش‌ها برای انتخاب ریاست جمهوری جدید، سعی در دستیابی به اهداف خود دارد.

اما بار دیگر این حزب‌الله بود که با ابتکار سید حسن نصرالله در روز عاشورای 2014 و اعلام این‌که برای منافع لبنان با حفظ اصول خود همچون حفظ سلاح مقاومت، عدم پذیرش برخورد سیاسی دادگاه بین‌المللی پرونده ترور رفیق الحریری و حمایت از نظام سوریه، حاضر به مذاکره با حزب المستقبل زیر نظر نبیه بری رئیس مجلس لبنان است.

تعدادی از رهبران المستقبل همچون فؤاد سنیوره به شکل علنی مخالف این مذاکرات بودند، این پیشنهاد موجب در تنگنا قرار گرفتن حزب المستقبل برای گفتگو از طرف احزاب همسو خود در جریان 14 مارس قرار گرفت و چاره‌ای جز قبول این پیشنهاد نداشت به‌طوری که سعد الحریری طی بیانه‌ای این گفتگو را پذیرفت.

حزب المستقبل در اتخاذ سیاست‌های کلان خود بدون در نظر گرفتن منافع ملی لبنان، پیرو سیاست‌های عربستان سعودی است و تا زمانی که این کشور موضعی مخرب در قبال محور مقاومت داشته باشد سیاست حزب المستقبل نسبت به حزب‌الله لبنان و نظام سوریه خصمانه خواهد ماند.

تاکنون چهارده دور از این مذاکرات برگزارشده است که طرفین بر اهمیت ادامه گفتگوها برای ایجاد امنیت و ثبات و حمایت از صلح و آرامش در لبنان تأکید داشتند. این مذاکرات در حالی برگزار شد که عواملی موجب بی‌ثباتی سیاسی و امنیتی بی‌سابقه در این کشور شده که عبارتند از:

 1- پیچیده‌تر شدن بحران خلأ ریاست جمهوری نسبت به پانزده ماه اخیر به دلیل مطرح نشدن گزینه جدید؛

2- تنش و درگیری در هیئت دولت لبنان به دلیل اختلافات عدیده بر سر مدیریت کشور، به‌طوری در چند روز اخیر موجب بروز درگیری در کابینه و تجمع هواداران جریان آزاد ملی شده است؛

3- عدم تعیین تکلیف پست‌های نظامی و امنیتی به دلیل اختلافات داخلی و گسترش ناامنی، برای مثال حمله عناصر مسلح وابسته به جماعت اسلامی هم‌پیمان حزب المستقبل به یک نمازخانه‌ متعلق به طرفداران حزب‌الله در منطقه السعدیات در جنوب بیروت.

در مورد آینده مذاکرات بین حزب‌الله و حزب المستقبل باید گفت که احتمال رسیدن به برخی تفاهمات در بعضی از موضوعات داخلی وجود دارد کما اینکه در گذشته نیز در شرایط بسیار بحرانی تفاهماتی بین این دو گروه ایجادشده اما باید گفت اختلافات اساسی این دو گروه همچون بحث خلع سلاح حزب‌الله و جهت‌گیری در مورد بحران سوریه همچنان لاینحل می‌ماند، زیرا حزب المستقبل در اتخاذ سیاست‌های کلان خود بدون در نظر گرفتن منافع ملی لبنان، پیرو سیاست‌های عربستان سعودی است و تا زمانی که این کشور موضعی مخرب در قبال محور مقاومت داشته باشد سیاست حزب المستقبل نسبت به حزب‌الله لبنان و نظام سوریه خصمانه خواهد ماند.

در جمع‌بندی مطالب باید گفت صحنه سیاسی و امنیتی لبنان از داخل و خارج در وضعیت بحرانی به سر می‌برد. در این شرایط اگر گروه‌های سیاسی لبنان راه‌های گفتگوهای ملی را با توجه به‌شدت اختلافات خود ببندند وضعیت لبنان به مرحله خطرناکی وارد خواهد شد به همین دلیل شاهد هستیم حزب‌الله لبنان این وضعیت را به‌خوبی درک کرده و با تمام عداوتی که حزب المستقبل نسبت به این حزب دارد، بازهم خواهان مذاکره برای بحرانی‌تر نشدن لبنان می‌باشد.

ارسال دیدگاه