کارشکنی دولت فرانسه در مذاکرات ایران با 5+1

اگرچه دولت فرانسه با هدف ایجاد مانع در دست‌یابی به توافق جامع، اقداماتی را صورت می‌دهد اما پیامدهای این کار در دو بازه کوتاه‌مدت و بلند‌مدت به ضرر فرانسه تمام خواهد شد. پیامدهای رفتار لجوجانه فرانسویان در بازه کوتاه‌مدت می‌تواند این کشور را در نزد جهانیان به‌عنوان کشوری مانع‌تراش در نیل به صلح و امنیت پایدار منطقه‌ای بی‌اعتبار کند...

پرونده‌ی هسته‌ای ایران از سال 92 از سوی دولت یازدهم با هدف لغو و تعلیق تحریم‌ها در حالی دنبال می‌شود که کشورهای غربی به مدیریت ایالات متحده آمریکا، بازی‌های ضدو‌نقیضی را در برخورد با این موضوع ایفا کرده‌اند. یکی از نقش‌هایی که تکمیل کننده پازل سیاسی غرب و صهیونیزم است، نقش دولت فرانسه در مذاکرات وزرای ایران و 5+1 می‌باشد.

ساختار سیاست خارجی فرانسه

 

در ابتدا برای درک و فهم رفتار دولت‌مردان فرانسوی لازم است که با ساختار سیاسی فرانسه و تحولات چند سال اخیر کشور فرانسه آشنا شویم. در سال 2012، با روی کار آمدن فرانسوا اولاند، به‌عنوان رئیس‌جمهوری سوسیالیست و با تکیه بر شعارهای گلیستی و استقلال‌طلبی، دنیا گمان می‌کرد که چالش بزرگی بین فرانسه به‌عنوان کشور مؤثر در اتحادیه اروپا با ایالات متحده آمریکا که داعیه رهبری جهان را دارد، پیش خواهد آمد. خروج نظامیان فرانسوی از افغانستان یکی از سیاست‌های ضدآمریکایی و ضد جنگ فرانسوا اولاند در هنگام ورود به کاخ الیزه بود که این نظریه را تقویت می‌کرد. اما انتصاب لوران فابیوس یهودی به عنوان وزیر خارجه فرانسه که تمایلات صهیونیستی دارد، بسیاری از وطن‌پرستان فرانسوی را نگران کرد و این سرآغاز رفتار نئوگلیستی فرانسوا اولاند در سیاست خارجی دولت فرانسه بود. زمانی که جامعه‌ی فرانسه فکر می‌کرد که رئیس‌جمهور سوسیالیست، دیگر نگاهش به آمریکا نیست و سیاست‌های گلیستی در سیاست خارجی فرانسه جای “نگاه به آمریکا” را می‌گیرد، تغییری در سیاست خارجی دولت اولاند مشاهده نشد.

از یک‌سو، سیاست خارجی فرانسه همواره نیم‌نگاهی به جامعه اعراب داشته است، لذا فرانسه با عربستان سعودی به‌عنوان کشوری که قدرت نفتی و اقتصادی جامعه اعراب به حساب می‌آید، روابط پایداری داشته است. از سوی دیگر، نفوذ رژیم صهیونیستی در ساختار حاکمیت فرانسه و نقش مهم یهودیان در جهت‌دهی سیاست‌های فرانسه، باعث به وجود آمدن یک جریان ضد ایرانی و اسلام‌ستیز شده است. هم‌چنین مثلث همکاری فرانسه، رژیم صهیونیستی و عربستان در حمایت از جبهه معارض سوریه با هدف براندازی بشار اسد نشان دهنده روابط راهبردی این سه کشور در مسائل منطقه‌ای است.

نقش مخرب فرانسه در مذاکرات ژنو 2

 

درحالی که دور دوم مذاکرات ژنو 2، شرایط را برای ایجاد یک توافق‌نامه فراهم کرده بود، کارشکنی ناگهانی لوران فابیوس به‌عنوان نماینده دولت فرانسه، مذاکرات را به دور سوم و ده روز بعد موکول کرد. کارشکنی فرانسه در مذاکرات در حالی صورت می‌گرفت که دولت فرانسه اولین کشوری بود که از طرح حمله آمریکا به سوریه حمایت کرد، اما آمریکا به‌صورت ناگهانی از تصمیم خود عقب‌نشینی کرد که اين عقب‌نشینی ناراحتی مقامات دولت فرانسه را در پی داشت. از یک‌سو، هم‌زمان با آغاز تحریم‌های جهانی علیه ایران، شرکت‌های خودروساز فرانسوی مانند رنو و پژو با فشار آمریکا اقدام به ترک بازار ایران کردند و بعد از مدت کوتاهی از تحریم بازار ایران، این دو شرکت فرانسوی ابتدا با کاهش سود سالیانه روبرو شدند و سپس مجبور به تعدیل نیروهای خود شدند. از سوی دیگر، با آغاز مذاکرات ایران و گروه 5+1، دنیا شاهد بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران با ایالات‌متحده آمریکا بعد از 30 سال بود و این موضوع باعث نگرانی مقامات عربستانی شده بود که شرایط منطقه را به نفع ایران رقم خواهد زد، لذا عربستان، بندربن‌سلطان، رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی عربستان را به‌عنوان مسئول مستقیم اخلال در روند ایجاد توافق بین ایران و گروه 5+1 انتخاب کرد تا با رایزنی‌های خود مانع از ایجاد توافق شود. بندربن‌سلطان با قول خرید سلاح‌های نظامی از فرانسه، دولت فرانسه را نماینده خود در مذاکرات ژنو کرد، بعدها نیز فاش شد که پادشاه پیشین عربستان سه میلیارد دلار به سعد حریری داده است تا اقدام به خرید تجهیزات نظامی از فرانسه برای ارتش لبنان کند.

به نظر می‌رسد با توجه به فاکتورهای فوق‌الذکر، ایجاد اخلال در روند مذاکرات از سوی لوران فابیوس با چند هدف دنبال شده است:

اول اینکه عربستان از خروج ایران از انزوای دیپلماتیک در منطقه هراسان بود و مقامات عربستانی از کاخ سفید انتظار داشتند که تغییر دولت در ایران را جدی نگیرد و همان روابط تحریمی را با ایران دنبال کند، اما مقامات آمریکایی نه‌تنها خواسته عربستان را تأمین نکردند بلکه به ایجاد ارتباط با ایران تمایل نشان دادند، لذا مقامات ریاض با وعده‌های خرید سلاح و…، دولت فرانسه را به‌عنوان نماینده راهبردی خود به‌جای آمریکا در مذاکرات تبدیل کردند تا به آمریکا بفهمانند که عربستان یاران دیگری نیز دارد.

دوم اینکه دولت فرانسه با کارشکنی در روند ایجاد توافق‌نامه قصد داشت که به‌نوعی با فشار بیشتر به ایران، امتیازگیری کند و به مقامات ایرانی بفهمانند که فشار بر روی آمریکا زیاد است. شاید بتوان گفت که این موضوع یک سناریوی از پیش طراحی شده بوده است.

سومین دلیل برای رفتار فابیوس را می‌توان به سیاست‌های استقلال‌طلبی فرانسه نیز اشاره کرد؛ این کشور خواهان رهبری و تأثیرگذاری بر اروپا و سایر مناطق جهان می‌باشد لذا تلاش می‌کند تا با ورود به هر موضوعی خود را در آن موضوع مؤثر نشان دهد.

چهارمین فاکتور این است که دو شرکت خودروسازی پژو و رنو که سهم بزرگی در بازار خودروی ایران را در بر داشتند، با تحریم ایران دچار ضرر مالی و هم‌چنین با تعدیل نیرو روبرو شدند، لذا فرانسه‌ی خسران زده از تحریم‌ها، از ایجاد توافقی که منجر به لغو تحریم‌ها شود بسیار عصبانی است، لذا می‌خواهد امتیازات اقتصادی برای خود بگیرد که این امر نیز به وقوع پیوست و پژو نیز به بازار خودروی ایران بازگشت.

پنجم اینکه نباید از نقش لابی صهیونیستی که در حاکمیت فرانسه فعال می‌باشد غفلت کرد. لوران فابیوس که نماینده فرانسه در مذاکرات می‌باشد به سمپاتی سنتی صهیونیست‌ها در جامعه فرانسویان معروف است. وی اساساً با ج.ا.ا مشکل بنیادین و نگاه خصمانه دارد.

چرایی رفتار دولت‌مردان فرانسه در قبال برنامه‌ی هسته‌ای ایران بیشتر از اینکه مشکلات فنی و حقوقی باشد، تاکتیک سیاسی برای اعمال فشار بیشتر به ایران است. شاید این نقشی باشد که غرب به محوریت ایالات متحده با هدف مدیریت مذاکرات برای فرانسه تعیین کرده است. به دنبال رفتارهای غیرحرفه‌ای مقامات فرانسوی در مذاکرات ژنو، مقام معظم رهبری در نوروز سال 92 اظهار داشتند: من اینجا مناسب می‌دانم كه بگویم مسئولین دولت فرانسه هم در چند سال اخیر دشمنی‌‌های آشكاری با ملت ایران كرده‌‌اند؛ این یك ناهوشمندی از سوی دولت‌مردان فرانسه است. انسان عاقل، به‌خصوص سیاست‌مدار عاقل، هرگز نباید انگیزه‌ی این را داشته باشد كه موجودی را كه دشمن او نیست، تبدیل به دشمن كند. ما با دولت فرانسه، با كشور فرانسه مشكلی نداشتیم؛ نه در طول تاریخ مشكلی داشتیم، نه در دوران حاضر؛ اما سیاست غلط از زمان ساركوزی- كه دولت امروز فرانسه هم متأسفانه همان راه را می‌رود- دشمنی با ملت ایران است. به نظر ما این كار غلطی است، كار غیرمدبرانه و غیرعاقلانه‌ای است، كار ناهوشمندانه‌‌ای است. (1)

کارشکنی مجدد فرانسه در دور جدید مذاکرات

 

با شروع دور جدید مذاکرات با هدف حصول توافق جامع تا 30 مارس، لوران فابیوس با دعوت از همتایان اروپایی خود به همراه جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا و در غیاب نمایندگان ایران، اقدام به بررسی مذاکرات ایران و آمریکا کردند. فابیوس با دعوت از همتایان خود گفته است که نظراتی دارد و می‌خواهد آن‌ها را حل‌و‌فصل کند. این مذاکرات در حالی صورت گرفته است که فابیوس قبل از شروع این نشست، درباره مذاکرات گفته است که تعهدات ایران به شش قدرت جهانی کافی نبوده و به کار بیشتری نیاز است. بعد از برگزاری نشست وزرای خارجه 5+1 در پاریس، جان کری هم‌صدا با فابیوس سعی کرد تا از ایران امتیازگیری کند اما وی خلاف روند ایجاد توافق صحبتی به میان نیاورد. برگزاری جلسات متعدد وزرای خارجه و هیئت‌های مذاکره کننده ایران و آمریکا با هدف حل مشکلات و اختلافات فنی و حقوقی گام بزرگی در نیل به توافق جامع تا اوایل فروردین 94 به‌حساب می‌آید و آمریکا نیز به دنبال چنین توافقی می‌باشد، لذا جان کری تلاش می‌کند تا لوران فابیوس را مدیریت کند تا مجدداً شاهد سنگ‌اندازی فرانسه در این دور از مذاکرات نباشیم. گویا دولت فرانسه بر تعداد سانتریفیوژها و نحوه بازرسی و نظارت آژانس از نیروگاه‌های اتمی نظراتی دارد که به اصطلاح تأمین نشده است و تهدید کرده است در صورت برطرف نشدن نگرانی‌های مقامات فرانسوی، از امضای توافق‌نامه امتناع خواهند کرد.

به نظر می‌رسد که سنگ‌اندازی مجدد فرانسه در روند توافق جامع، همان دلیلی را دارد که در دوره قبل مذاکرات داشت، اما این‌بار مختصات و شرایط دیگری هم دارد. برخی منابع به روزنامه الحیات گفته‌اند که مشکل دولت فرانسه با مذاکرات ایران و 5+1، موضوع هسته‌ای و تعداد سانتریفیوژ نیست، بلکه خواهان راه‌حل سیاسی برای عبور از بشار اسد می‌باشد چراکه دولت فرانسه، سوریه و لبنان را حوزه نفوذ خود می‌داند، اگرچه فرانسه پایگاه نظامی و اجتماعی خود را در لبنان و سوریه به خاطر نفوذ ایران در این دو کشور از دست ‌داده است اما تلاش می‌کند تا نقش مؤثری در سیاست‌های این دو کشور ایفا کند. از سوی دیگر، لوران فابیوس از اینکه مذاکرات بین وزرای خارجه ایران و آمریکا جریان دارد، خوشحال به نظر نمی‌رسد و گویا نسبت به اظهارات مقامات آمریکایی بی‌اعتماد است، چراکه لوران فابیوس می‌داند اگر موتور دیپلماسی ایران و آمریکا راه بیفتد معادلات و توازن سیاسی منطقه‌ای، دیگر مانند گذشته نخواهد بود و جمهوری اسلامی ایران از انزوای سیاسی خارج می‌شود و کشور فرانسه به‌عنوان تولید کننده سلاح‌های پیشرفته، مشتری‌های کشورهای حاشیه خلیج‌فارس را که به بهانه تهدیدآمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران وادار به خرید کرده بود، از دست خواهد داد.

صرف‌نظر از فرضیه هماهنگی فرانسه و ایالات‌متحده در ایفای نقش تعریف شده، این دو کشور تا حدی دچار اختلاف هستند، چراکه فرانسه اگرچه تغییر محسوسی در سیاست خارجی‌اش از زمان روی کار آمدن اولاند ایجاد نشده است، اما اولاند سوسیالیست دارای روحیات گلیستی و استقلال‌طلبی است و حداقل در ظاهر تلاش می‌کند تا استقلال فرانسه را از ایالات‌متحده نشان دهد. اما نکته‌ای که نباید آن را فراموش کرد این است که غرب از فرصت به وجود آمده در ایران بسیار خرسند است و به هیچ قیمتی روی کار آمدن نیروهای میانه‌رو که تمایل بیشتری به ارتباط با کشورهای غربی دارند را از دست نخواهد داد و تلاش می‌کند تا با توافق ده‌ساله، در صورت به قدرت رسیدن جریان‌های انقلابی‌تر، کماکان برنامه‌ی هسته‌ای ایران را متوقف نگه دارند، لذا در نهایت امر باید گفت که شش قدرت برتر جهانی توافق هسته‌ای با ایران را فرصت طلایی برای مهار ایران به‌حساب می‌آورند و بازی‌های سیاسی حین انجام مذاکرات از جانب هر کشوری صرفاً یک کار تبلیغاتی و تاکتیک دیپلماتیک است.

در پایان نیز باید گفت که اگرچه دولت فرانسه با هدف ایجاد مانع در دست‌یابی به توافق جامع، اقداماتی را صورت می‌دهد اما پیامدهای این کار در دو بازه کوتاه‌مدت و بلند‌مدت به ضرر فرانسه تمام خواهد شد. پیامدهای رفتار لجوجانه فرانسویان در بازه کوتاه‌مدت می‌تواند این کشور را در نزد جهانیان به‌عنوان کشوری مانع‌تراش در نیل به صلح و امنیت پایدار منطقه‌ای بی‌اعتبار کند و در بازه بلند‌مدت نیز به اعتبار سیاسی دولت فرانسه به‌عنوان کشوری مهم در اروپا ضربه وارد کند، چراکه علی‌رغم مخالفت فرانسه با توافق جامع، نهایتاً روند توافق نهایی ممکن است برخلاف نظر فرانسه پیش رود و بی‌تأثیری فرانسه در تصمیم‌های مهم بین‌المللی نمایان شود.

—————————————-

1- http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22233

ارسال دیدگاه