تحولات منطقه و پرونده‌ی هسته‌ای ایران

نشست تخصصی «تحولات منطقه و پرونده‌ی هسته‌ای ایران» با حضور کارشناس برجسته‌ی مسائل بین‌الملل، جناب آقای حسن هانی‌زاده، روز پنجشنبه 1392/7/25 در اندیشکده‌ی راهبردی تبیین برگزار گردید.

اکنون شطرنج سیاست در منطقه کاملا به هم ریخته‌است

حقیقت آن است همه اتفاقاتی که اخیرا رخ داده‌است؛ از جمله حادثه‌ی تلخی که در بیروت رخ داد و منجر به شهادت 25 نفر و زخمی شدن 150 نفر در اطراف سفارت ایران در بیروت گردید، پیشرفت‌های نسبی که در موضوع هسته‌ای ایران به وجود آمد و… نشان از یک تغییرات و تحولات دراماتیک است که در منطقه شکل‌ گرفته‌است و تبعات و پیامدهای آن دامنگیر ملت‌های منطقه و یا شاید فرامنطقه خواهد شد. حادثه اخیری که در اطراف سفارت ایران در بیروت رخ داد، زاییده شکست گروه‌های تروریستی در سوریه و طولانی‌شدن پروسه سرنگونی نظام سوریه می باشد که طی همکاری و همسویی بین «بندر بن سلطان»؛ رئیس سازمان اطلاعات عربستان و رهبران موساد به وقوع پیوست. بندر بن سلطان اخیرا در تل‌آویو بود و جلسات متعددی با مقامات رژیم صهیونیستی داشت. هدف از این جلسات این بود که اولا مسئله هسته‌ای ایران را به بن‌بست بکشانند، ثانیا از آنجا که اقدامات جمهوری اسلامی ایران در سوریه موجب گردیده‌است که گروه‌های تروریستی در این کشور با شکست مواجه شوند، مقامات عربستان و رژیم صهیونیستی در این مذاکرات سعی داشتند ایران را در این مورد نیز به چالش بکشند.

مذاکرات هسته‌ای با ایران دستاوردی تاریخی برای ایالات متحده به همراه دارد

وضعیت کنونی به گونه‌ای است که هم در حوزه سیاسی و هم رسانه‌ای، رژیم عربستان و رژیم صهیونیستی جبهه‌ای قدرتمند را به ما تحمیل کرده‌اند. حاصل این جبهه، در مذاکرات اخیر هسته‌ای آشکار شد؛ بدین ترتیب که در مذاکرات اخیر ژنو زمانی که پیش‌نویس معاهده بین آقای «ظریف» و «جان کری» آماده امضا گردید، مذاکرات به گونه‌ای مرموز به شکست انجامید. به نقل از آقای عراقچی، برخورد مذاکره‌کننده‌های آمریکایی با ایرانی‌ها بسیار صمیمانه بود و آن‌ها به ‌گونه‌ای صحبت‌ می‌کردند که ما احساس می‌کردم که مدیریت آمریکا، کاخ سفید و وزارت خارجه آن واقعا به دنبال یک راه حل برای موضوع هسته‌ای ایران هستند و تلاش دارند که از ظرفیت‌ها جمهوری اسلامی ایران در زمینه‌های مختلف استفاده کنند. به هر حال آمریکایی‌ها نیاز دارند تا وضعیت سوریه به گونه‌ای حل شود که منجر به کاهش نفوذ گروه‌های تروریستی در منطقه گردد.

لکن در مذاکرات هسته‌ای آقای «ظریف» با «جان کری»، احساس هیئت مذاکره‌کننده ایران این است که آقای «باراک اوباما» در دور دوم و پایانی ریاست جمهوری خود قصد دارد تا دستاوردی تاریخی برای ایالات متحده آمریکا داشته‌باشد و دستاورد تاریخی مد نظر وی، حل و فصل موضوع هسته‌ای ایران است. بنابراین «باراک اوباما» به «جان کری» تاکید کرد که به هر شکل ممکن در این موضوع، با ایران به توافقی قابل قبول برسد؛ هرچند که «اوباما» ادبیاتی دوگانه را به‌کار می‌گیرد و در نطق‌ها وی در کنگره به‌گونه‌ای رفتار می‌کند که فشار لابی صهیونیستی بر او مشهود است.

فشار لابی صهیونیستی منجر به شکست نشست ژنو 1 شد

در جریان نشست اول در ژنو پیش‌نویسی قابل قبول ارائه‌گردید. تیم جمهوری اسلامی ایران پروژه‌ای جدید و قابل قبول برمبنای رفع نگرانی ‌غربی‌ها و حفظ حق هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران ارائه کرد. در این نشست اگرچه آنچه که از سوی تیم جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد شد مورد پذیرش آمریکا، آلمان، روسیه و چین قرار گرفت، اما در آخرین لحظه، زمانی که آقای «جان کری» وزیر خارجه پیش‌نویس توافق را به آقای «رولاند فابیوس» ارائه می‌دهد، تماس تلفنی مشکوکی صورت می‌گیرد که بعدا مشخص می‌شود که این تماس از سوی «بنیامین نتانیاهو» بوده‌است. در این تماس «نتانیاهو» به «فابیوس» اطلاع می‌دهد که اگر شما این توافقنامه را به هم بزنید، عربستان سعودی از شما 20 میلیارد دلار اسلحه خواهد خرید. از طرف دیگر لابی یهودی در فرانسه قدرتمند است و درصورت تبعیت «فرانسوا اولاند» از اسرائیل، آن‌ها در انتخابات آینده به وی کمک خواهندکرد. این مسئله باعث گردید که وقتی «فابیوس» پیش‌نویس را می‌گیرد، تمام بندهای آن را خط‌خطی کرده بیان می‌دارد که این‌ها به نفع جمهوری اسلامی و به ضرر ماست و اطمینان ما را جلب نمی‌کند زیرا که نوعی دوگانگی و الفاظ دوگانه در آن به کار رفته‌است. وی در نهایت این پیش‌نویس را نمی‌پذیرد. فرانسه قالبی را که تهیه شده‌بود، به‌واسطه آقای «فابیوس» و تحت تاثیر رژیم صهیونیستی به هم می‌ریزد و این امر باعث می‌شود که بازی شطرنج مذکور، به مربع اول برگردد و تیم مذاکره‌کننده ایرانی را که پروژه‌ای را آماده کرده‌بودند دست خالی برگردند.

سال 2014 سال سختی برای ایران خواهد بود

اگر ما در سال 2013 که یکی‌دوماه بیشتر به پایان آن نمانده‌است به یک توافق دیپلماتیک و راه حلی نهایی نرسیم، سال آینده سالی بسیار بد در حوزه اقتصادی خواهدبود. علت این امر آن است که کنگره آمریکا در سال 2014 انتخابات دارد و همه نمایندگان و نامزدهای کنگره؛ چه از جمهوری‌خواهان و چه از دموکرات‌ها نهایتا به کمک‌های لابی صهیونیستی چشم دوخته‌اند. در واقع لابی صهیونیستی سعی می‌کند که شاکله کنگره ‌آمریکا؛ چه مجلس سنا و چه مجلس نمایندگان را تعیین کند. لذا به نامزدهای انتخابات 2014 توصیه خواهدشد که از طریق اعمال فشار و تصویب تحریم‌های جدید علیه ایران، حمایت لابی صهیونیستی را به سمت خود جلب کنند. چنانچه این اتفاق رخ دهد، ممکن است موضوع تحریم کلی نفت ایران، بستن سفارت ایران در کشورهای اروپایی و خارجی (مشابه کاری که در مورد سوریه انجام دادند) را مطرح کرده و یا حتی بخواهند تمام دارایی‌های ایران را که به‌صورت گردش مال در بانک‌های منطقه‌ای مانند ترکیه و دبی مورد استفاده قرار می‌گیرند، بلوکه کنند و اقتصاد ایران را به‌کلی فلج نمایند.

 

آمریکایی‌ها از همان روز اولی که بحران سوریه آغاز گردید، دنبال از بین‌بردن نظام سوریه و سرنگونی بشار اسد نبوده‌اند، بلکه اهداف دیگری را دنبال می‌کرده‌اند

موضوع هسته‌ای ایران و آن‌چه که در خاورمیانه اتفاق می‌افتند بی‌ارتباط نیستند. بحران سوریه یکی از مسائلی است که در آینده جمهوری اسلامی و ملت ایران تاثیرگذار است. هدف از بحران‌سازی‌هایی که در سوریه صورت گرفته‌است، قطع محور تهران-دمشق-بیروت و حذف حزب الله از صحنه سیاسی است. اگرچه این امر جزئی از خواست و اراده آمریکاست، ولیکن شاید آمریکایی‌ها خیلی دنبال این موضوع نبوده‌اند، بلکه اسرائیل، عربستان، قطر و تا اندازه‌ای ترکیه به این سمت آمدند. طبیعی است که عربستان به‌موجب دید طایفه‌ای و نگاهی که به جمهوری اسلامی و ملت ایران دارد، هدفش این است که تشیع را در هلال شیعی کم‌رنگ کند. این مسئله موجب شده‌است که عربستان سعودی تمام ظرفیت‌های خود را به لحاظ مالی و رسانه‌ای در اختیار گروه‌های تروریستی قرار دهد.

اما در درجه اول به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها از همان روز اولی که بحران سوریه آغاز گردید، دنبال از بین‌بردن نظام سوریه و سرنگونی بشار اسد نبوده‌اند، بلکه اهداف دیگری را دنبال می‌کرده‌اند. یکی از این اهداف تضعیف نیروهای مسلح سوریه بود؛ به این معنی که نیروهای مسلح سوریه در طی یک فرایند زمانی طولانی دچار فرسایش شده و توان خود را از دست بدهد تا اینکه در آینده قدرت ایستادگی در برابر رژیم صهیونیستی را نداشته‌باشد. پیروزی ویژه‌ای که آمریکایی‌ها در این بحران کسب کردند این بود که هزار تن سلاح شیمیایی را که سوریه داشت توانستند تخریب و نابود کنند. رژیم صهیونیستی در گذشته و هم‌اکنون نگرانی زیادی از این سلاح‌های شیمیایی داشتند و اکنون بسیار خوشحالند که این هزار تن سلاح شیمیایی که برای اسرائیل خطرآفرین بوده‌است در حال امحا است. در این بین قواعد بازی آمریکا با عربستان بسیار قابل توجه می‌باشد. کشته شدن نیروهای تروریستی در سوریه برای آمریکا و اسرائیل یک برد است، زیرا که این تروریست‌ها سلفی هستند و نگاه خاصی نیز به اسرائیل و آمریکا دارند. لذا آمریکا عربستان را تشویق کرد تا این تروریست‌ها را برای اعزام به سوریه تشویق کند تا هم بتواند این تروریست‌ها را نابود کند و هم ارتش سوریه را تضعیف نماید. به هر حال اکنون آمریکا به هدف خود مبنی بر تضعیف نظام سوریه رسیده‌است و در مرحله بعد آمریکا قصد دارد تا خواسته‌های خود را در کنفرانس ژنو 2 به نظام بشار تحمیل کند. این غایت مطلوب آمریکا است که طی آن امنیت اسرائیل و نقطه‌نظرات آن را تامین می‌کند.

هم اکنون وضعیت سوریه، وضعیتی دردناک است. آمریکایی سوری‌ها را تشویق می‌کنند که از سویه مهاجرت نمایند. برای اینکه چنانچه در سال 2014 انتخاباتی در سوریه صورت بگیرد، در سوریه جمعیت کمی باشند که به بشار اسد- اگر وی نامزد شده و دوباره بخواهد رئیس جمهور شود- رای بدهند و رای وی رایی شکننده باشد. به هر حال آمریکایی‌ها تعامل با یک رئیس جمهور ضعیف و توسری‌خور را خیلی بهتر از تعامل با یک رئیس‌جمهور قدرتمند می‌دانند. بنابراین هدف دیگر آمریکایی‌ها این است که چنانچه در سوریه انتخاباتی برگزار شده و بشار اسد قصد شرکت در آن را داشته‌باشد، پیروزی وی با رای پایینی صورت بگیرد که در آینده بتوانند او را تحت فشار قرار دهند.

 

ایجاد شکاف میان عربستان و آمریکا

بطور کلی به نظر می‌رسد اکنون آمریکایی‌ها به دنبال این هستند که به‌نوعی مشکلشان را ایران با حل نمایند تا از این طریق بتوانند از ظرفیت‌ جمهوری اسلامی ایران برای حل بحران‌ها منطقه‌ای چه در سوریه، چه در عراق و چه در افغانستان (بعد از سال 2014 و خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان ) استفاده نمایند. بدین ترتیب نقش ایران در منطقه در حال پررنگ شدن‌است. آمریکایی‌ها به‌دنبال هم‌پیمانی قدرتمند می‌گردند تا بتواند بحران منطقه را البته با فرمولی که خودشان می‌خواهند مهار نمایند. این مسئله منجر به بروز شکافی پنهان میان عربستان و آمریکا شده‌است. آمریکایی‌ها می‌خواهند به‌نوعی مسئله سوریه را جمع کنند و وضعیت منطقه را مهار نمایند و در این راه آن‌ها به همکاری ایران نیاز دارند. یکی دیگر از موارد اختلاف آمریکا و عربستان موضوع اخوان المسلمین است. آمریکایی‌ها به دنبال منافع خودشان هستند و کاری به اختلافات اخوان‌المسلمین با عربستان ندارند. آمریکا‌یی‌ها معتقدند که می‌توانند با اخوان المسلمین تعامل کنند، اما سعودی‌ها اخوان‌المسلمین را به لحاظ فرهنگی برای خود خطرآفرین می‌دانند و نگرانند که این گروه بتوانند در کوتاه‌مدت بر ساختار فرهنگی و مذهبی بر عربستان تاثیر گذاشته و نظام آل سعود را از بین ببرند. لذا در این مسئله نیز با آمریکا اختلاف دارند.

 

اختلاف در مثلت عربستان، قطر و ترکیه

از طرف دیگر عربستان با ترکیه و قطر مثلث شومی را علیه سوریه تشکیل داد که البته کمی بعد بر سر اخوان‌المسلمین با هم دچار اختلاف شدند. سعودی‌ها با ترکیه و قطر سر مسئله اخوان‌المسلمین و کودتای نظامی در مصر اختلاف پیدا کردند و به‌ این دلیل فاصله میان آن‌ها زیاد گردید. الان این مثلث قطر- عربستان- ترکیه در حال متلاشی شدن است و آمریکایی‌ها با توجه به متلاشی شدن این مثلث سعی می‌کنند تا به نوعی وضعیت سوریه را مهار کنند، زیرا اگر این وضع ادامه یابد ممکن است برخی از این نیروهای سلفی برای اسرائیل مشکل‌ساز شوند. لذا آمریکایی‌ها سعی می‌کنند که با فرمولی که با ایران به‌طور مشترک ایجاد می‌کنند به نحوی بحران سوریه را مهار نمایند. اکنون به‌نظر می‌رسد که کنفرانس ژنو 2 خروجی بسیار عجیبی خواهد داشت و ممکن است به کناره‌گیری بشار اسد اشاره نکند.

***

لازم به ذکر است که مشروح این نشست، در فایل پیوست شده به انتهای همین مطلب موجود بوده و قابل دریافت است.

ارسال دیدگاه