کشف میدان گازی جدید در مصر و تأثیر آن بر رژیم صهیونیستی

در حالی که مصر به‌صورت سنتی یکی از مهم‌ترین تولیدکنندگان گاز طبیعی در حوزه مدیترانه و شمال آفریقا بود، چند سالی است که نه‌تنها نتوانسته صادرات گاز خود را حفظ کند، بلکه به یک واردکننده گاز طبیعی تبدیل شده است. در سوی دیگر، رژیم صهیونیستی که در گذشته به‌صورت گسترده گاز مورد نیاز خود را از خارج وارد می‌کرد،

دریای مدیترانه یکی از حوزه‌هایی است که برای سال‌ها در نقشه انرژی جهانی در حاشیه قرار داشت. اکثر کشورهای حوزه مدیترانه، برای سال‌ها انرژی مورد نیاز خود را از دیگر مناطق جهان وارد می‌کردند. با این حال، تلاش‌هایی که برای اکتشاف انرژی‌های فسیلی در این منطقه صورت گرفته و برای دهه‌ها -با فراز و نشیب- ادامه داشت، در سال‌های اخیر به کشف میدان‌های جدید نفت و گاز منجر شده و ایده خودکفایی برخی کشورهای مدیترانه‌ای در زمینه انرژی را تقویت کرده است. در این میان، یکی از مهم‌ترین تحولات، کشف ذخایر عظیم گاز در میدان گازی ظهر (Zohr) مصر است. این میدان گازی که تخمین زده می‌شود تا 30 تریلیون فوت مکعب گاز در خود ذخیره کرده باشد[1]، در صورت رسیدن به مرحله بهره‌برداری، می‌تواند تحولاتی مهم را در معادلات انرژی و حتی سیاسی حوزه مدیترانه رقم بزند. آنچه به این رخداد اهمیتی ویژه می‌بخشد، تأثیرات محتملی است که می‌تواند بر رابطه مصر و رژیم صهیونیستی بر جای بگذارد. ازآنجا مصر در پی آن بود که درصد قابل توجهی از گاز مورد نیاز خود را از رژیم صهیونیستی تأمین کند، کشف این میدان گازی پرسش‌هایی را در مورد آینده رابطه مصر و رژیم صهیونیستی در حوزه انرژی و جایگاه این دو در نقشه انرژی مدیترانه مطرح کرده است.

مصر و معضل واردات گاز

هر چند مصر برای سال‌ها به عنوان یکی از بزرگ‌ترین صادر کنندگان گاز طبیعی شناخته می‌شد اما این وضعیت به تدریج تغییر کرده و این کشور اکنون به واردکننده گاز طبیعی تبدیل شده است. از سال 2009 به بعد، تولید گاز طبیعی در مصر هر سال 3 درصد کاهش پیدا کرد و ادامه این روند، این کشور را مجبور به مذاکره با طرف‌های خارجی برای واردات گاز کرد. هر چند مصر همچنان دومین تولید کننده گاز در شمال آفریقا است، اما نتوانسته است میزان تولید خود را به نسبت افزایش مصرف بالا ببرد. افزایش مصرف گاز در مصر به‌صورت سالیانه هفت درصد، باعث شد تا در سال 2013، این کشور تنها بتواند 5 درصد از تولید گاز خود را صادر کرده و در سال 2015 برای نخستین بار دست به واردات گاز بزند. یکی از گزینه‌های که در کنار الجزایر و روسیه برای واردات گاز مورد توجه مصر قرار گرفت رژیم صهیونیستی است.

به موازات مذاکرات برای خرید گاز، مصر برنامه‌هایی را نیز برای اکتشاف ذخایر جدید گازی و بهره‌برداری از آن‌ها آغاز کرد. در دی ماه سال گذشته دولت مصر 15 قرارداد را با شرکت‌های بزرگ بین‌المللی برای جستجو و استخراج گاز به امضا رساند.[2] با وجود این قراردادها، مجموعه‌ای از مشکلات، چشم‌اندازهای بازگشت مصر به بازار انرژی به‌عنوان یک صادرکننده گاز را مبهم می‌ساخت. نبود منابع مالی لازم از یک‌سو و شرایط دشوار اقتصادی کشور که سرمایه‌گذاران داخلی را از همکاری با شرکت‌های اکتشاف و تولید گاز خارجی منصرف می‌ساخت، از مهم‌ترین دشواری‌های پیش روی مصر بود. از این رو، برداشت کلی این بود که مصر حداقل در کوتاه‌مدت وضعیت خود را به‌عنوان یک واردکننده گاز طبیعی تثبیت شده خواهد دید.

سیر تحولات در مصر و رژیم صهیونیستی به گونه‌ای رقم خورد که هم‌زمان با کاهش ذخایر در دسترس و قابل استحصال مصر با بالا رفتن مصرف داخلی، در رژیم صهیونیستی منابع جدید گاز کشف شده و برنامه‌ریزی برای استحصال آن آغاز شد. به این ترتیب، مصر به یکی از اولین گزینه‌های رژیم صهیونیستی برای صادرات گاز تبدیل شد.

رژیم صهیونیستی و معمای صادرات گاز

برخلاف مصر که از یک صادرکننده گاز به‌مرور به یک واردکننده گاز طبیعی تبدیل شد، رژیم صهیونیستی توانست به‌تدریج راهکا‌رهایی را برای تأمین انرژی مورد نیاز خود اندیشیده و برنامه‌هایی را برای تبدیل شدن به یک صادرکننده گاز در مدیترانه تهیه کند. در واقع، این رژیم در میان کشورهای حوزه مدیترانه طولانی‌ترین سابقه اکتشاف گاز طبیعی و نفت را دارد؛ اما تلاش‌ها در این زمینه تا سال 1999 بی‌نتیجه مانده بود. در این سال، اولین اکتشاف در میادین گازی نوا (Noa) و مارین بی (Marin B) رخ داد. حجم تخمینی گاز در این دو حوزه 32 میلیارد مترمکعب است. در حال حاضر، با وجود اینکه این میدان‌های گازی چندان توسعه پیدا نکرده‌اند، اما تا 60 درصد نیازهای رژیم صهیونیستی به گاز طبیعی را برآورده می‌کنند. اکتشاف دیگر گاز طبیعی نیز در سال 2000 و در ساحل نوار غزه صورت گرفت. در سال 2002، تشکیلات خودگردان فلسطین سعی کرد تا در قالب یک کنسرسیوم بین‌المللی دست به استحصال گاز از این میدان بزند. اما درنهایت رژیم صهیونیستی با این اقدام مخالفت کرده و انتقال گاز به سرزمین‌های اشغالی از یک‌سو و انتقال درآمدها به حکومت خودگردان را مشروط به کنترل آن توسط رژیم صهیونیستی کرد. این وضعیت باعث شد تا بهره‌برداری از این میدان متوقف بماند.[3] اما اکتشافات مهم رژیم صهیونیستی در حوزه دریای مدیترانه از سال 2009 به بعد رخ داد. بزرگ‌ترین میدان گازی جدید رژیم صهیونیستی میدان لویاتان است که در سال 2010 کشف شد. آن‌گونه که ادعا می‌شود، بنا بر تخمین‌ها، این میدان گازی 122 تریلیون فوت مکعب گاز در خود جای‌داده است.[4] میدان نفتی تمر (Tamar) که دومین میدان بزرگ نفتی رژیم صهیونیستی به شمار می‌رود نیز در سال 2009 کشف شد.

به این ترتیب کشف این میدان‌های گازی چشم اندازهای جدیدی را پیش روی رژیم صهیونیستی برای تأمین نیاز‌های خود به گاز طبیعی از یک سو و تبدیل شدن به یک صادرکننده گاز در حوزه مدیترانه از سوی دیگر قرارداد. می‌توان گفت از سال 2009، این انتظار در رژیم صهیونیستی شکل گرفته است که رژیم صهیونیستی نه تنها به خودکفایی در تولید گاز دست پیدا کند، بلکه قیمت گاز طبیعی برای مصارف داخلی نیز به‌شدت پایین آمده، سطح رفاه بالاتر رفته و نهایتاً رژیم صهیونیستی بتواند درآمدهایی قابل توجه را از صادرات گاز نصیب خود کند. در این میان، یکی از مهم‌ترین گزینه‌هایی که از ابتدا توجه شرکت‌های رژیم صهیونیستی را برای صادرات به خود جلب کرد مصر بود. در واقع سیر تحولات در مصر و رژیم صهیونیستی به گونه‌ای رقم خورد که هم‌زمان با کاهش ذخایر در دسترس و قابل استحصال مصر با بالا رفتن مصرف داخلی، در رژیم صهیونیستی منابع جدید گاز کشف شده و برنامه‌ریزی برای استحصال آن آغاز شد. به این ترتیب، مصر به یکی از اولین گزینه‌های رژیم صهیونیستی برای صادرات گاز تبدیل شد.

مصر و رژیم صهیونیستی: چشم اندازهای شراکت در حوزه گاز

شرایط جدید جغرافیای گاز طبیعی مدیترانه با تحولاتی که در مصر و رژیم صهیونیستی رخ داد، این انتظار را ایجاد کرده بود که در مدت زمانی کوتاه، مصر به یک واردکننده عمده گاز از رژیم صهیونیستی تبدیل شود. با این حال، مجموعه‌ای از دلایل، محقق شدن این رویای رژیم صهیونیستی را با مشکل رو به رو کرد. اولین تحولی که در بحبوحه بحث بر سر وارد کردن گاز از رژیم صهیونیستی به مصر رخ داد، تغییر نظام سیاسی در مصر با انقلاب 11 ژانویه و آثار آن بر نوع نگاه مصری‌ها به رژیم صهیونیستی بود. در واقع، کنار رفتن رژیم مبارک به احساسات ضد رژیم صهیونیستی در مصر مجال بروز داد و به این ترتیب، پرسش‌هایی جدی را در تل آویو در مورد آینده همکاری با مصر در عرصه‌های مختلف از جمله تأمین و امنیت انرژی مطرح کرد. در میان مصری‌ها همواره این برداشت وجود داشته است که قراردادهای صادرات گاز به رژیم صهیونیستی، به صورت یکجانبه تنظیم شده‌اند و در حالی که مصری‌ها خود به گاز نیازمند هستند، صادرات گاز به رژیم صهیونیستی چیزی جز تخریب غرور ملی نیست. غالب بودن این نگاه در جامعه مصر، در عرصه عمل زمانی خود را نشان داد که در صحرای سینا، لوله‌های گاز انتقالی از مصر به رژیم صهیونیستی منفجر شدند. این رخداد، این واقعیت را برای مقامات رژیم صهیونیستی روشن ساخت که در شرایط جدید مصر دیگر شریکی قابل اعتمادی در تأمین گاز نخواهد بود.

در چنین فضایی که رژیم صهیونیستی و شرکت‌های بزرگ نفتی از یک‌سو با مخالفان داخلی و از سوی دیگر با شرکای خارجی (مصری) برای فراهم کردن زمینه‌های استحصال گاز مذاکره می‌کردند، کشف میدان گازی ظهر بر ابهام‌ها در مورد آینده تعاملات گازی مصر و رژیم صهیونیستی افزود. نتیجه بلند مدت این رخداد، با درجاتی از اطمینان این خواهد بود که رژیم صهیونیستی جایگاهی را که می‌توانست به‌عنوان یک تأمین کننده انرژی در حوزه مدیترانه به دست بیاورد از دست رفته خواهد دید.

در این شرایط، تلاش برای بهره‌برداری هر چه سریع‌تر از منابع جدید گازی در رژیم صهیونیستی شدت گرفت. در این میان، این واقعیت که میادین جدید گازی دور از ساحل و در عمق زیاد کف دریا قرارگرفته و استخراج آن‌ها می‌باید با در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادی همراه می‌شد، نخستین مشکلات را پیش روی اسرائیلی‌ها قرارداد. به این ترتیب، پیش از سرمایه‌گذاری باید تکلیف بازارهای مصرف روشن می‌شد که خود در یک فرایند دشوار و زمان‌بر امکان‌پذیر بود. برای حل این مانع، شرکت‌های رژیم صهیونیستی مذاکراتی جدی را با کشورهای حوزه مدیترانه به ویژه مصر آغاز کردند. اما در میانه این تلاش‌ها، مشکلی به مراتب بزرگ‌تر بروز کرد. این مشکل این بار نه از یک منبع خارجی، بلکه از تحولات جامعه رژیم صهیونیستی نشأت می‌گرفت. جنبش عدالت اجتماعی که به نوعی از تحولات جهان عرب نیز متأثر بود، نظام سرمایه‌داری رژیم صهیونیستی را به چالش کشیده و اعتراضاتی گسترده را در شهر‌های رژیم صهیونیستی بر ضد غول‌های بزرگ سرمایه‌داری به راه انداخت. یکی از مخاطبان اصلی جنبش عدالت اجتماعی همان شرکت‌های بزرگ نفتی بودند. به این ترتیب، فضای ملتهب اجتماعی، این توان را از دولت رژیم صهیونیستی گرفت که بتواند به‌صورت فوری مسئله بازار خارجی برای گاز خود را در شرایطی که سازوکارهای حقوقی و مقررات داخلی آن با نوعی بحران نبود مشروعیت مواجه بود حل کند.

در چنین فضایی که رژیم صهیونیستی و شرکت‌های بزرگ نفتی از یک‌سو با مخالفان داخلی و از سوی دیگر با شرکای خارجی (مصری) برای فراهم کردن زمینه‌های استحصال گاز مذاکره می‌کردند، کشف میدان گازی ظهر بر ابهام‌ها در مورد آینده تعاملات گازی مصر و رژیم صهیونیستی افزود. نتیجه بلند مدت این رخداد، با درجاتی از اطمینان این خواهد بود که رژیم صهیونیستی جایگاهی را که می‌توانست به‌عنوان یک تأمین کننده انرژی در حوزه مدیترانه به دست بیاورد از دست رفته خواهد دید. به این ترتیب، مصر در بلندمدت به یک رقیب گازی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده و اجازه آن را نخواهد داد که رژیم صهیونیستی خود را به عنوان اولین عرضه کننده گاز طبیعی در حوزه مدیترانه معرفی کند. این در حالی است که اکتشافات برای منابع گازی از سوی دیگر کشورهای منطقه به‌ویژه قبرس نیز همچنان در جریان است. کشف احتمالی میدان‌های جدید گازی در آب‌های قبرس، به توازن هر چه بیشتر در تأمین انرژی حوزه مدیترانه یاری رسانده و ایده مرکزیت رژیم صهیونیستی را در تأمین گاز طبیعی بیش از پیش خدشه‌دار خواهد کرد. در کوتاه مدت، اما تحولات بیش از آنکه جنبه سیاسی و استراتژیک داشته باشد، از ابعاد فنی تأثیر خواهد پذیرفت. اینکه ورود گاز از میدان ظهر به لوله‌های گاز مصر چه میزان زمان ببرد و یا اینکه شرکت‌های رژیم صهیونیستی در ارائه قیمت‌هایی پایین‌تر برای دولت مصر چه میزان از خود انعطاف نشان دهند، تکلیف مذاکرات برای واردات گاز از ا رژیم صهیونیستی به مصر را روشن خواهد کرد.

نتیجه

یکی از مسائل تأثیرگذار بر رابطه میان بازیگران در حوزه دریای مدیترانه، تأمین انرژی به‌ویژه گاز طبیعی است. در چند سال گذشته، بازار گاز این منطقه متأثر از رخدادهایی در مصر و رژیم صهیونیستی، با تحولاتی همراه شده است. در حالی که مصر به‌صورت سنتی یکی از مهم‌ترین تولیدکنندگان گاز طبیعی در حوزه مدیترانه و شمال آفریقا بود، چند سالی است که نه‌تنها نتوانسته صادرات گاز خود را حفظ کند، بلکه به یک واردکننده گاز طبیعی تبدیل شده است. در سوی دیگر، رژیم صهیونیستی که در گذشته به‌صورت گسترده گاز مورد نیاز خود را از خارج وارد می‌کرد، پس از کشف برخی ذخایر قابل توجه گازی، به سمت خودکفایی در تأمین گاز پیش رفته و طرح‌هایی را برای تبدیل شدن به یک مرکز تأمین گاز در حوزه مدیترانه در سر دارد. این دو تحول در مصر و رژیم صهیونیستی، روند تحولات را در سال‌های اخیر به سمتی پیش می‌برد که موقعیت این دو در واردات و صادرات گاز تغییر کرده و رژیم صهیونیستی به‌جای واردات گاز از مصر، خود به تأمین کننده گاز برای این کشور تبدیل شود. در این فضا، کشف میدان گازی ظهر در مصر، می‌رود تا معادلات مربوط به انرژی میان مصر و رژیم صهیونیستی را بار دیگر دچار تغییراتی مهم کند. استحصال گاز از این حوزه نه‌تنها مصر را از واردات گاز بی‌نیاز می‌کند، بلکه می‌تواند به بازگشت این کشور به مقام یک صادرکننده گاز نیز بیانجامد. مهمترین نتیجه این رخداد این است که معادلات انرژی که می‌رفت رژیم صهیونیستی را در جایگاهی ویژه در تأمین گاز طبیعی حوزه مدیترانه بنشاند، تغییر خواهد داد.



[1] – Reuters (2015) “Egypt says Zohr gas find will not undermine talks on imports from Israel”, http://uk.reuters.com/article/2015/09/02/egypt-energy-israel-idUKL4N11834820150902

[2] – Oleg Vukmanovic and Shadi Bushra (2015) “Egypt’s Energy Reforms Spark Rush of Oil and Gas Deals,” http://www.reuters.com/article/2015/02/06/egypt-energy-investment-idUSL6N0VF26G20150206

[3] – Darbouche, H. El-Katiri, L. Fattouh, B (2012) East Mediterranean Gas: What Kind of a Game Changer? http://www.oxfordenergy.org/wpcms/wp-content/uploads/2012/12/NG-71.pdf

[4]- Offshore Technology (2012) Leviathan Gas Field, Levantine Basin, Mediterranean Sea, Israel http://www.offshore-technology.com/projects/leviathan-gas-field-levantine-israel/

ارسال دیدگاه