ترجمه اختصاصی

خنثی‌سازی تهدید ایران؛ هدف دیدار ترامپ و نتانیاهو

بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به واشنگتون سفر کرد تا با پرزیدنت دونالد ترامپ دیدار کند. هرچند هر دو رهبر دستورکار پُر و پیمانی دارند، بی‌تردید برنامه هسته‌ای ایران وجه غالب را در بحث‌هایشان خواهد داشت.
بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به واشنگتون سفر کرد تا با پرزیدنت دونالد ترامپ دیدار کند. هرچند هر دو رهبر دستورکار پُر و پیمانی دارند، بی‌تردید برنامه هسته‌ای ایران وجه غالب را در بحث‌هایشان خواهد داشت.

اندیشکده راهبردی تبیینآنچه در ادامه می‌آید، ترجمه یادداشتی است در پایگاه «امریکن اینترپرایز» درباره اهداف سفر بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی به واشنگتون که توسط گروه رصد اندیشکده راهبردی تبیین صورت گرفته است.

***

درست هم هست. برنامۀ قدیمی ایران برای تولید تسلیحات هسته‌ای قابل به‌کارگیری، آشکارا تهدیدی علیه موجودیت اسرائیل و دولت‌های دوست عرب در غرب آسیا است. همکاری ایران و کرۀ شمالی روی موشک‌ها و احتمالاً مسائل هسته‌ای نشان می‌دهد که این تهدید بواقع جهان‌گیر است. و تصادفی نیست که در آزمایش موشکی ایران در 29 ژانویه که واکنش شدید ترامپ را به دنبال داشت، موشک بازگردنده به جو داشت. موشک‌هایی که برای پرتاب ماهواره‌های آب‌وهوایی به مدار زمین طراحی می‌شوند لازم نیست برای بازگشت به جو طراحی شوند، اما موشک‌هایی که تسلیحات هسته‌ای را به هدف‌شان می‌رسانند مشخصاً به این قابلیت نیاز دارند.

نتانیاهو پیش از دیدار هفتۀ پیش خود با نخست‌وزیر انگلستان ترزا می، به کابینۀ اسرائیل گفت که غرب باید «موضع مشترک» علیه «تجاوزگری ایران» بگیرد. متأسفانه، پس از توافق هسته‌ای باراک اوباما با ایران در وین در سال 2015‌ که خطاهای مهلکی داشت، غرب بدجور متفرق شده است. حذف تحریم‌های اقتصادی علیه ایران در توافق وین خصوصاً اروپایی‌ها را ترغیب کرد تا وارد معاملات تجاری و سرمایه‌گذاری گسترده‌ای با تهران شوند. مقصود ایران نیز دقیقاً همین بود: اینکه پس از آنکه غرب متوجه خطای استراتژیک اساسی‌اش در این توافق و پیامدهای هولناک درازمدتش شد، برقراری دوبارۀ تحریم‌های بین‌المللی را اگر نه غیرممکن، حداقل دشوار کرده باشد.

تا زمانی که اوباما رییس‌جمهور بود، برنامه‌های تسلیحات اتمی و موشک‌های بالستیک ایران از چیزی هراس نداشتند. اما به میدان آمدن کاخ سفیدِ ترامپ، آن وضعیت را تغییر داده است. شعارهای سرسختانه و تجدید تحریم‌ها توسط دولت جدید، به وضوح نشان داد که منتقدان سیاست آشتی‌جویانۀ اوباما فرمان را در واشینگتن به دست گرفته‌اند. اکنون مسألۀ آنها این است که چطور ایالات متحده را از چاله‌ای دربیاورند که اوباما به آن انداخت؛ و این کار را در اسرع وقت انجام دهند.

بر همین حساب، ترامپ و نتانیاهو باید به سمت تحقق چند هدف مختلف پیش بروند. ابتدا باید یک استراتژی دیپلماتیک تدوین کنند تا ارادۀ سیاسی مشترک غرب برای جلوگیری از دست‌یابی ایران به تسلیحات هسته‌ای را احیاء نمایند. تأکید این مقوله باید بر «اثربخشی» باشد. شعارهای جدی، مانورهای نظامی و تحریم‌های اقتصادی همگی جای خود را دارند، اما حتی آن رژیم تحریم‌ها (که اکنون از کار افتاده است) نیز تلاش‌های هسته‌ای و موشکی ایران را کُند نکرده بود. ایجاد دوبارۀ یک ائتلاف مصمم غربی علیه ایران با دشواری‌هایی روبروست اما هم حیاتی و هم فوری است.

دوم، و به منظور فوق، اسرائیل و آمریکا باید قابلیت‌ها و همکاری‌های خود در به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات را بهبود بخشند. ما هم‌اکنون می‌دانیم که ایران مفاد توافق وین دربارۀ تولید آب‌سنگین و آزمایش موشکی را جداً زیر پا گذاشته است. از زمان انقلاب اسلامی 1979، پروژۀ ایران برای دست‌یابی به تسلیحات هسته‌ای قابل به‌کارگیری بواقع یکی از امیال الهام‌بخش رژیم‌شان بوده است؛ لذا می‌توانیم با اطمینان فرض کنیم که هنوز هم مشغول این کارند و احتمالاً از بسیاری از مفاد دیگر توافق هسته‌ای تخطی کرده‌اند.

همچنین می‌توانیم نتیجه بگیریم که اوباما اولویت بسیار پایینی به کشف و بررسی تخلفات ایران داده است. بی‌تردید، زمینۀ مساعدی وجود دارد تا تشکیلات اطلاعاتی جدید ترامپ و حکومت اسرائیل، اطلاعات خود دربارۀ اقدامات شرورانۀ ایران از زمان توافق وین را با همدیگر در میان بگذارند.

 

دو دولت سرکش اصلی

بعلاوه می‌دانیم که ایران و کرۀ شمالی، دو دولت سرکش اصلی، بیش از 25 سال است که در زمینۀ موشک‌های بالستیک همکاری داشته‌اند، و حرف‌وحدیث‌ها حاکی از آن هستند که آنها همچنین روی مسائل هسته‌ای هم همکاری می‌کنند. آمریکا و اسرائیل، با همکاری با کرۀ جنوبی و ژاپن و دیگران، باید بسیار بیشتر از هشت سال گذشته برای بررسی پیوندهای احتمالی این دو دولت تلاش کنند.

سوم، ترامپ و نتانیاهو باید به این مسأله بپردازند که چگونه می‌توان داعش را نابود کرد بدون آنکه نفوذ ایران در غرب آسیا بسط یابد. رویکرد اوباما به داعش، کارزار کُندی که سال‌ها طول می‌کشید تا به اهدافش برسد (اگر که اصلاً می‌رسید)، عملاً دست تهران و نایبان و متحدانش همچون حزب‌الله، رژیم اسد و حکومت فعلی بغداد در منطقه را تقویت می‌کند. حتی اگر در رویکرد اوباما داعش بالاخره شکست می‌خورد، ایران فاتح اصلی نبرد می‌بود. ترامپ به پنتاگون دستور داده است تا گزینه‌های نظامی ایالات متحده را بازبینی کند. اکنون او و نتانیاهو باید یک چارچوب سیاسی جامع تدوین کنند که استراتژی نظامی جدید با آن متناسب باشد.

ترامپ و نتانیاهو پتانسیل آن را دارند که عقب‌نشینی‌های هشت سال اخیر آمریکا از غرب آسیا و پا پس کشیدنش از تهدیدهای جهانی بزرگ دوران‌مان از قبیل اشاعۀ تسلیحات هسته‌ای را یک‌شبه تغییر دهد. همۀ مشکلات در یک دیدار حل‌وفصل نمی‌شوند اما هرچه هم در اهمیت این دیدار بگوییم اغراق نکرده‌ایم.

***

• این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران ترجمه شده و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.
• پیوند اصل گزارش در پایگاه «امریکن اینترپرایز»:
https://www.aei.org/publication/disarming-the-iran-threat/
• مترجم: گروه رصد اندیشکده راهبردی تبیین

ارسال دیدگاه