بررسی سناریوی استقرار نیروهای یونیفل در مرزهای نوار غزه

ابتدا در رسانه‌ها مطرح شد که نتانیاهو خواستار حضور نیروهای بین‌المللی در مرز نوار غزه شده است؛ اما نتانیاهو از اظهارات خود عقب‌نشینی کرد. با توجه به این‌که کارکرد نیروهای یونیفل ایجاد حائل میان طرفین درگیری، ضمانت و مراقبت از آتش‌بس و گاهی حمله علیهِ برهم‌زننده صلح و آتش‌بس است، سخنان نتانیاهو بسیار حائز اهمیت است.

اندیشکده راهبردی تبیین ابتدا در رسانه‌ها مطرح شد که نتانیاهو خواستار حضور نیروهای بین‌المللی در مرز نوار غزه شده است؛ اما یک روز بعد از این خبر نتانیاهو از این سخنان مبنی بر استقرار نیروهای بین‌المللی عقب‌نشینی کرد. این در حالی است که جنبش حماس در واکنش به این اظهارات نتانیاهو اعلام کرد که قاطعانه در مقابل ایده استقرار نیروهای بین‌المللی در نوار غزه خواهد ایستاد؛ اما در مقابل، تشکیلات خودگردان فلسطین خواهان استقرار نیروهای بین‌المللی در کرانه باختری است تا جلوی اقدامات تروریستی روزانه علیه فلسطینیان گرفته شود. در پی واکنش شدید فلسطینیان به استقرار نیروهای بین‌المللی در نوار غزه، یک منبع نزدیک به نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی مدعی شد که پیشنهاد استقرار نیروهای بین‌المللی در غزه را وزیر خارجه استرالیا ارائه داده است نه بنیامین نتانیاهو![1]

با توجه به این‌که کارکرد نیروهای یونیفل ایجاد حائل میان طرفین درگیری، ضمانت و مراقبت از آتش بس و گاهی حمله علیهِ بر هم زننده صلح و آتش بس است، سخنان نتانیاهو بسیار حائز اهمیت است. لذا در یادداشت پیش رو به پیامدهای اجرایی شدن این سناریو پرداخته خواهد شد.

 

1- جنگ چهارم غزه

در ماه‌های اخیرسخنان نتانیاهو (مثل استقرار نیروهای یونیفل) و دیگر مسئولین رژیم صهیونیستی رنگ و بوی جنگ به خود گرفته است. وضعیت کنونی نوار غزه، یک جنگ اجتناب‌ناپذیری را نوید می‌دهد. برخی تحلیل‌گران وقوع جنگ چهارم غزه را یک اتفاق اجباری و ناخواسته از سوی رژیم صهیونیستی یا حماس می‌دانند. آوی یسخاروف تحلیلگر سایت «تایمز آو اسرائیل» از این طیف است. او معتقد است جنگ جدید وقوعش حتمی و اجتناب‌ناپذیر است. یسخاروف برای اثبات ادعای خود به مطلبی از یک روزنامه‌نگار مطرح فلسطینی استناد می‌کند. فایز ابوشماله، روزنامه‌نگار سرشناس غزه‌ای و به گفته یسخاروف، از چهره‌های نزدیک به حماس، می‌گوید: «مبارزان قسامی در طول یک سال و نیم گذشته- شبانه‌روز- مشغول کار و تلاش بوده‌اند. آن‌ها لحظه‌ای طعم آرامش و استراحت را نچشیده‌اند؛ زیرا نبردی که برای آن آماده می‌شوند یک نبرد سرنوشت‌ساز است. بحث بقا و فنا و مرگ و زندگی است.»[2]

 

 

امروزه یکی از موضوعات مهم در میان تحلیل‌گران و سیاست‌مداران تل‌آویو، چگونگی و راهبرد برخورد با وضعیت کنونی نوار غزه است. نوار غزه امروزه به باور تحلیل‌گران به مرز انفجار رسیده است. در این خصوص برخی معتقدند باید به نوار غزه تنفس داد تا از انفجار آن یا اقدام پیش‌دستانه نیروهای مقاومت فلسطین در نوار غزه برای برون‌رفت از وضعیت کنونی جلوگیری کرد؛ اما در مقابل برخی معتقدند با توجه به تشدید فشارها و همچنین رشد نظامی و موشکی مقاومت در کنار خطر تونل‌ها، زمان مناسبی برای حمله‌ای جدید و اتخاذ ضربه‌ای اساسی به نوار غزه است.

اما آنچه به نظر می‌رسد می‌تواند موجب آغاز جنگی جدید شود، اراده و منفعت نتانیاهو از جنگ چهارم است.

زیرا از دو ماه گذشته (از ماه پایانی ۲۰۱۶) تاکنون، فشارها علیه نتانیاهو به‌شدت افزایش یافته است. شاید بتوان تشدید این فشارها را بسیار تحت تأثیر پیروزی ترامپ در انتخابات و سپس مستقر شدنش در کاخ سفید دانست. یکی از اصلی‌ترین انتقادات و فشارهایی که علیه نتانیاهو انجام می‌گرفت، بحث شهرک‌سازی‌ها و به‌تبع آن انزوای تل‌آویو در نظام بین‌الملل و تیره شدن روابط با آمریکا در دوران اوباما بود. نتانیاهو برای اولین بار در شرایط فشار و انتقاد قرار نگرفته است و پیش از این هم شاهد تلاش‌ها برای سرنگونی خود بوده است؛ اما آنچه در انتخابات کنست در ۲۶ اسفند ۹۴ (۱۷ مارس ۲۰۱۵) رقم خورد، بسیاری از تحلیل‌گران را غافل‌گیر کرد.  چرا که نتانیاهو با زیرکی تمام، ضمن انحلال دولت توانست باری دیگر کابینه تشکیل دهد و ده کرسی بیشتر از کنست پیشین، از آنِ لیکود نماید.[3]

لذا به باور تحلیل‌گران نتانیاهو برای فرار از فشارها و همچنین رهایی از فروپاشی دولتش و اعتبار بخشی به ارتش خود ممکن است تصمیم به آغاز جنگی جدید بزند. علاوه بر این دلایل، وجود رئیس جمهور آمریکایی ثروتمند در رأس قدرت این کشور که شعار جنگ علیه «تروریسم اسلامی» سر می‌دهد، به احتمال زیاد باعث تشویق دولت صهیونیستی به آغاز چنین جنگی خواهد شد؛ البته به شرطی که دیگر ابعاد و مؤلفه‌های اعتقاد به لزوم آغاز جنگ جدید علیه غزه نیز تکمیل شود.[4]

به نظر می‌رسد که نتانیاهو و تیم وی توانسته‌اند فضای افکار عمومی را در خصوص جنگی جدید برای غلبه و مهار تهدید حماس آماده نگه‌دارند. بر اساس نظرسنجی شبکه یک تلویزیون رژیم صهیونیستی 43 درصد از صهیونیست‌ها از حمله نظامی به نوار غزه و رویارویی مجدد با جنبش حماس به‌منظور جلوگیری از هرگونه حمله این جنبش به اراضی اشغالی در آینده حمایت می‌کنند.[5]

در ادامه برای بررسی نقش نیروهای یونیفل و سناریوهای محتمل برای استقرار آنان و نقش آنان در جنگی جدید، معرفی کوتاهی از کارکرد و سابقه نیروهای حافظ صلح سازمان ملل خواهیم داشت.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

2- نیروهای یونیفل، کارکردها و حضور آنان در جنوب لبنان

ابتکارهاي آغازین براي اجراي عملیات حفظ صلح، علت عمده‌ی حضـور در منطقـه درگیـري میـان طرف‌های متخاصم با هدف جدا کردن آن‌ها از یکدیگر و نظارت بر آتش بس و یا آسان‌سازی عقب‌نشینی نیروها به مرزهاي بین‌المللی بوده است. از نخسـتین مـوارد تشـکیل نیـروي پاسـدار صـلح کـه بگـذریم – گروه‌های ناظر بر آتش بس در ژوئن 1948 در فلسطین (OUNST) یا نیروي مستقر میان هنـد و پاکسـتان در (UNMOGIP) این عملیات در سال 1956 رسـماً در قالـب یونـف (Emergency Nations United Force: UNEF) به‌عنوان نیروي ناظر بر خروج سربازان انگلیسی، فرانسـوي و صهیونیستی از مصـر در کانـال سوئز شکل گرفت. بعدها به اقتضاي مسائل جدید، عملیات حفظ صلح متحول شد و خدمات این نیروها در طول دوره جنگ سرد جنبه‌های دیگري هم یافت.[6]

عملکرد و حضور نیروهای حافظ صلح سازمان ملل، بر اصولی پایه‌گذاری شده است. رضایت طرفین درگیری و نزاع، بی‌طرفی نیروهای بین‌المللی و عدم استفاده از نیروی قاهره جز در مواردی برای دفاع مشروع، سه اصل اساسی نیروهای یونیفل است. البته باید متذکر شد که در دهه‌های اخیر با تغییر شرایط نیروهای حافظ صلح در بسیاری موارد تنها بر اساس قطعنامه‌های شورای امنیت و بدون رضایت طرفین یا یکی از نیروها، وارد عمل شده‌اند.[7]

 قدیمی‌ترین و طولانی‌ترین عملیات حفظ صلح مربوط به جنگ اعراب و رژیم و مرزهای هند و پاکستان است. هم‌چنین تل‌آویو سابقه از بهره‌گیری این نیروها برای تداوم اشغالگری خویش در کارنامه دارد. رژیم صهیونیستی پس از جنگ 33 روزه در سال 2006، 12 هزار نیروی یونیفل سازمان ملل را به مناطق جنوبی لبنان گسیل کرد، زیرا دیگر توانایی جنگی دیگر در آن برهه نداشت و میخواست مزارع شبعا و دیگر مناطق جنوبی را همچنان در وضعیت بلاتکلیفی و یا اشغال نگه دارد.[8]

 هرچند نیروهای حفظ صلح در مواردی کارنامه خوبی از خود به جا گذاشته است اما در پرونده خود نقاط سیاه زیادی ثبت کرده است. عدم رعایت بی‌طرفی در کنگو، جنایات سربرنیتسا در کوزوو و … بخشی از این نقاط تاریک است. بودجه عملیات‌های حفظ صلح بر اساس ماده 17 منشور ملل متحد بر عهده اعضای سازمان است. آمریکا با 28.3 درصد و ژاپن با 10 درصد بیشترین کمک و سهم را در بودجه یونیفل در سال 2016 ایفا کرده‌اند.[9] آمریکا با در اختیار داشتن سهم زیاد (نسبت به دیگر کشورها) نفوذ و قدرت زیادی در این نیروها ایفا می‌کند.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

3- سناریوها و پیامدهای احتمالی از حضور نیروهای یونیفل در فلسطین

1-3- استقرار نیروهای یونیفل در مناطق اشغالی

یکی از سناریوهایی که در خصوص سخنان نتانیاهو و موضوع استقرار نیروهای یونیفل در مرزهای نوار غزه می‌توان در نظر گرفت، قرار گرفتن نیروهای حفظ صلح در قسمت‌های اشغالی (خارج نوار غزه) و ایجاد یک منطقه حائل میان مقاومت و نیروهای ارتش صهیونیستی و شهرک‌هاست.

در این حالت این‌گونه به نظر می‌رسد که رژیم صهیونیستی برای مهار تونل‌ها که امروزه به اصلی‌ترین چالش برای او تبدیل شده است، با ادعای آنکه تونل‌ها نقض‌کننده آتش بس یا مقدمه آغاز جنگی جدید است، در منطقه‌ای حائل میان مرز غزه و سرزمین‌های اشغالی، نیروهای یونیفل را مستقر نماید.

 آنگاه حضور این نیروها دو نقطه مثبت برای رژیم خواهد داشت. نخست ضمن آنکه نیروهای خود را از تیرس نیروهای حماس در امان نگه می‌دارد، فعالیت نیروهای مقاومت در تونل‌ها را هم بسیار مشکل خواهد کرد. حضور نیروهای ثالث در مرزهای غزه، این چالش را ایجاد خواهد نمود که هرگونه فعالیت آفندی علیه سربازان صهیونیستی تا حدودی غیرممکن و سلاح راهبردی حماس یعنی تونل‌ها، نسبتاً خنثی و بی‌استفاده خواهد شد. این امر در حالتی به بهترین وضعیت برای رژیم تبدیل خواهد شد که منطقه حائل مناطق خروجی و عمق نفوذ تونل‌ها به سرزمین‌های اشغالی را هم شامل شود.

یکی دیگر از سناریوهای محتمل در حالت نخست، تخریب تونل‌ها از سوی نیروهای به اصطلاح بین‌المللی است. در آن صورت امکان درگیری میان نیروهای مقاومت و نیروهای بین‌المللی چالشی جدی برای حماس خواهد بود.

 

[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr4', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr4", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]

 

2-3- استقرار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در درون نوار غزه

اما حالت دومی که می‌توان فرض گرفت، استقرار نیروهای بین‌المللی در خاک نوار غزه است. این حالت در وضعیت کنونی بسیار غیرممکن‌تر و سخت‌تر از حالت پیشین به نظر می‌رسد، هرچند گفته شد برای حضور نیروهای یونیفل در دهه‌های اخیر دیگر شرط رضایت طرفین چندان موضوع جدی‌ای نیست، اما از آنجایی که نوار غزه کاملاً در کنترل حماس بوده و بر طبق قطعنامه‌های سازمان ملل، نوار غزه بخشی از خاک دولت فلسطینی است، به نظر می‌رسد از منظر حقوقی و افکار عمومی این موضوع چالش‌برانگیز خواهد بود.

اما شاید بتوان اجرایی شدن حالت دوم یعنی استقرار نیروها در درون مناطق مرزی نوار غزه را تنها پس از یک جنگ تمام‌عیار علیه نوار غزه و تضعیف جدی حماس و مقاومت فلسطین محتمل دانست. در این حالت نیروهای یونیفل تکمیل کننده نبرد موفق آمیز رژیم صهیونیستی پس از تضعیف حماس و تحمیل آتش بس به مقاومت خواهند بود.

 

جمع‌بندی

ابتدا در رسانه‌ها مطرح شد که نتانیاهو خواستار حضور نیروهای بین‌المللی در مرز نوار غزه شده است؛ اما نتانیاهو از اظهارات خود عقب‌نشینی کرد. به نظر می‌رسد استقرار و استفاده نیروهای حافظ صلح سازمان ملل بسیار دور از ذهن و نشدنی به نظر برسد، اما می‌توان دو حالت برای تحقق آن در نظر گرفت که حالت نخست محتمل‌تر است. حالت نخست قرار گرفتن نیروهای حفظ صلح در قسمت‌های اشغالی (خارج نوار غزه) و ایجاد یک منطقه حائل میان مقاومت و نیروهای ارتش صهیونیستی و شهرک‌هاست. حضور نیروهای ثالث در مرزهای غزه، این چالش را ایجاد خواهد نمود که هرگونه فعالیت آفندی علیه سربازان صهیونیستی تا حدودی غیرممکن و سلاح راهبردی حماس یعنی تونل‌ها، نسبتاً خنثی و بی‌استفاده خواهد شد. این امر در حالتی به بهترین وضعیت برای رژیم تبدیل خواهد شد که منطقه حائل مناطق خروجی و عمق نفوذ تونل‌ها به سرزمین‌های اشغالی را هم شامل شود.

اما حالت دوم استقرار نیروهای بین‌المللی در خاک نوار غزه است. این حالت در وضعیت کنونی بسیار غیرممکن‌تر و سخت‌تر از حالت پیشین به نظر می‌رسد مگر آنکه تنها پس از یک جنگ تمام‌عیار علیه نوار غزه و تضعیف جدی حماس و مقاومت فلسطین رخ دهد.

 


منابع:

[1] «حماس هرگز استقرار نیروهای بین‌المللی در غزه را نمی‌پذیرد/نتانیاهو عقب‌نشینی کرد»، وب‌سایت خبرگزاری ایسنا، منتشرشده در تاریخ 9 اسفند 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://www.isna.ir/news/95120905428

[2] محمد محسن فایضی، «امکان‌سنجی وقوع جنگ چهارم غزه از سوی رژیم صهیونیستی» اندیشکده راهبردی تبیین، منتشرشده در تاریخ 29 بهمن 1394، قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://tabyincenter.ir/11553

[3] محمد محسن فایضی، «تشدید فشارها برای برکنار نتانیاهو؛ دلایل و پیامدها» اندیشکده راهبردی تبیین، منتشرشده در تاریخ 16 بهمن 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:

http://tabyincenter.ir/16916

[4] صابر گل عنبری، «احتمال وقوع جنگ چهارم در نوار غزه»، وب‌سایت مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین، منتشرشده در تاریخ 19 اسفند 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:

https://goo.gl/O6Jua9

[5] «نظرسنجی: 43 در صهیونیست‌ها حمله مجدد به غزه را ترجیح می‌دهند.» وب‌سایت مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین، منتشرشده در تاریخ 14 اسفند 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:

https://goo.gl/QF6aVr

[6] رنجبریان، امیرحسین و شکیب منش، هدی. (1392). «جستاری در باب اعمال صلاحیت کیفری بر جرایم نیروهای پاسدار صلح». فصلنامه پژوهش حقوق عمومی، سال 15، شماره 40، ص 166

[7] http://www.un.org/en/peacekeeping/operations/principles.shtml

[8] حطیط، امین. (1388) «راهبرد جدید اسرائیل در خاورمیانه» فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، شماره 29، ص 41

[9] http://www.un.org/en/peacekeeping/operations/financing.shtml

ارسال دیدگاه