هاآرتص: اسرائیل عامل تعیین کننده در تغییر روابط عربستان و حماس است

یک روزنامه عبری جدایی عربستان از جنبش حماس را تلاش ولیعهد سعودی برای ایجاد روابط نزدیک‌تر با رژیم اسرائیل و محافظت از تاج و تخت خود دانست.

تارور در ابتدای مطلب خود از شیرینی پخش کردن برخی سازمان‌های افراطی در پاکستان در پی پیروزی طالبان و جشن گرفتن برخی چهره‌های پاکستانی در رسانه‌های اجتماعی می‌گوید: “برخی از این چهره‌ها، از عالی‌ترین مقامات کشور هستند. مثلا رئوف حسن، دستیار ویژه نخست‌وزیر، عمران خان، که در توییتر با طعنه نوشت: «افغانستان در حال حاضر شاهد انتقال راحت قدرت از دولت فاسد اشرف غنی به دست طالبان است.» حسن نوشت: «آن‌چه آمریکا در افغانستان ساخته بود، همچون خانه‌ای پوشالی فروپاشیده است.»

نخست‌وزیر پاکستان که رابطه نزدیکی با ارتش آن کشور دارد، خود روز دوشنبه در اسلام‌آباد، هنگام سخن گفتن از خطر فرهنگی آموزش زبان انگلیسی در جامعه پاکستان، حرف‌های غریبی زد که به ستایش طالبان تعبیر شد. او گفت، افغانستانی‌ها «بندهای بردگی را پاره کرده‌اند». یکی از مشخصه‌های طالبان، مخالفت با مدارس دختران و هرگونه آموزش غربی است. 

بار نخست که طالبان سر کار بود، پاکستان، همراه با امارات متحده عربی، از معدود کشورهایی بود که حکومت آن ‌را به رسمیت ‌شناخت. اسلام‌آباد این‌بار هنوز رسما چنین نکرده است. اما عمران خان روز سه‌شنبه از «اهمیت همکاری تمام طرفین برای رسیدن به راه‌حل سیاسی که شامل مشارکت همگان بشود»، سخن گفته بود.”

تارور می‌نویسد که خان و هم‌فکرانش، پاکستان را قربانی حلقه ناآرامی و تخاصم در منطقه می‌دانند. او به حرف‌های معید یوسف، مشاور امنیت ملی پاکستان، اشاره می‌کند که اخیرا در مصاحبه‌ای گفته بود: «تحت هیچ شرایطی حاضر به مشاهده بی‌ثباتی طولانی‌مدت که در گذشته به پاکستان کشیده شده است، نیستیم. پاکستان چهل سال است که از این اوضاع رنج می‌کشد.»

این در حالی است که دولت و ارتش پاکستان، خود در تجهیز و حمایت از طالبان نقش تاریخی داشتند.

تارور با اشاره به این گذشته تاریخی، از این می‌گوید که رهبران افغانستان مدت‌ها از حمایت پاکستان از طالبان گلایه می‌کردند. این روزنامه‌نگار از جلسه میزگردی یاد می‌کند که غنی در ژانویه ۲۰۲۰ در جنب مجمع اقتصادی جهانی در داووس سوئیس، با جمعی از رسانه‌ها، از جمله خود او داشت. غنی در پاسخ به این ادعای پاکستان که دیگر به طالبان مامن امن نمی‌دهد، گفت: «بعضی‌ها هم می‌گویند زمین دور خورشید نمی‌چرخد!»

نویسنده در تحلیل خود، اوج گیری طالبان را «بی‌شک مرتبط با پاکستان» می‌داند؛ کشوری که قریب نیم‌قرن برای مصارف «عمیق راهبردی» خود، از «عناصر پیکارجو در افغانستان» حمایت کرده است. تارور می‌نویسد که گروه‌های تشکیل‌دهنده طالبان روابط لجستیکی و تاکتیکی با نهادهای دولتی پاکستان دارند و خیلی از آن‌ها ریشه در «جهانی از تعلقات قومی و قبیله‌ای دارند که در هر دو سوی مرز افغانستان و پاکستان» موجود است. وجود همین «شبکه‌ها»‌ بود که باعث شد اسامه بن لادن، رهبر سازمان القاعده، بتواند سال‌ها در پایگاه بزرگی در پاکستان پنهان شود که فاصله چندانی با آکادمی نظامی اصلی آن کشور نداشت. 

به گفته تارور، حتی پس از همکاری نزدیک اسلام‌آباد با واشنگتن در جنگ علیه تروریسم که با اشغال افغانستان در سال ۲۰۰۱ آغاز شد، طالبان برای متحدان خود در دستگاه‌های امنیتی پاکستان «هم جاذبه سیاسی داشت، هم جاذبه تاکتیکی». ایدئولوژی مشترک اسلام‌گرایی از یک سو و استفاده بالقوه مقابل هند از سوی دیگر، از جمله «جاذبه‌ها»یی هستند که مقاله‌ای در روزنامه «فایننشال تایمز» لندن هم اخیرا از آن‌ها نام برده بود. «موسسه صلح آمریکا» نیز در گزارشی، از «رابطه نزدیک» شبکه حقانی، از سازمان‌های همکار با طالبان، با دستگاه اطلاعاتی پاکستان خبر داده است. 

تارور می‌نویسد که این نزدیکی «مدت‌ها رازی آشکار» بوده است و به گفته‌های حمید گل، رئیس سابق سازمان اطلاعات پاکستان، اشاره می‌کند که در سال ۲۰۱۴ در مصاحبه‌ای تلویزیونی گفت: «تاریخ را که بنویسند، خواهند گفت که سازمان اطلاعات پاکستان با کمک آمریکا، شوروی را در افغانستان شکست داد. و بعد، جمله‌ای دیگر می‌افزایند: همین سازمان با کمک آمریکا، آمریکا را شکست داد!»

برخی چهره‌های غربی به همین دلیل خواهان تحریم پاکستان شده‌اند. از جمله سی کریستین فیر، که چند روز پیش مقاله‌ای با این موضوع در مجله «فارن پالیسی» نوشت و خواهان «تحریم‌های هدفمند علیه آن‌هایی در دولت پاکستان که حامی اسلام‌گران هستند»، شد. کریس الکساندر، دیپلمات کانادایی، نیز خواست‌های مشابهی مطرح کرده است. او روز سه‌شنبه در توییتر به حرف‌های عمران خان اشاره کرد و هشتگ «پاکستان را تحریم کنید» به‌کار برد.

آمریکا اما نه تنها پاکستان را تحریم نکرده است، بلکه مدت‌ها است از دولت عمران‌خان به عنوان میانجی برای مذاکره با طالبان استفاده می‌کند. تارور به واقعیتی اشاره کرده است که در روزهای گذشته بارها در رسانه‌های مجازی مطرح شده است: عبدالغنی برادر،‌ که احتمالا رهبر دولت طالبان خواهد شد، در سال ۲۰۱۸ با فشار دونالد ترامپ از زندان در پاکستان آزاد شد تا در مذاکرات دوحه در قطر شرکت کند. خان دو ماه پیش در مقاله‌ای در «واشنگتن پست» گفته بود که شگرد دیپلماتیک اسلام‌آباد بوده است که طالبان را پای میز مذاکره کشانده است، و از دولت غنی خواست «انعطاف بیشتری» در مذاکرات نشان دهد.

منتقدان اما می‌گویند مذاکرات دوحه بهانه‌ای بود برای چشم‌پوشی بر پیش‌روی نظامی طالبان. بسیاری از مردم افغانستان، قدرت گرفتن طالبان را حاصل اقدامات پاکستان و زلمای خلیل‌زاد، دیپلمات افغانستانی‌تبار آمریکایی که مذاکرات با طالبان را در دولت ترامپ رهبری کرد، می‌دانند.

کارشناسان پاکستانی در عین حال می‌گویند که به قدرت رسیدن طالبان، می‌تواند عواقب وخیمی برای پاکستان داشته باشد: افزایش پناهجویان افغانستانی (که در حال حاضر سه میلیون نفرشان حدود سی سال است در آن کشور هستند)، و تشویق جنبش‌های افراطی و جدایی‌طلبان قوم پشتون در پاکستان. تارور می‌نویسد: «ناراحتی غربی‌ها از ارتباط پاکستان با طالبان افغانستان در هفته‌های آینده احتمالا تشدید می‌شود.»

تارور مطلب خود را با نقل قولی از حسین حقانی، سفیر سابق پاکستان که اکنون کارشناسی مقیم واشنگتن است، به پایان می‌برد. حقانی اخیرا در مقاله‌ای در مجله «فارن افرز» نوشت: «این تحولات، پاکستان را بیش از پیش از “کشور معمولی” بودن دور می‌کند، ناکارآمدی در کشور را تداوم می‌بخشد و کشور را در سیاست خارجه‌ای گیر می‌اندازد که با دشمنی نسبت به هند و وابستگی به چین تعریف می‌شود. بعید است که آمریکا به ‌این ‌زودی‌ها پاکستان را به دلیل ده‌ها سال امکان‌بخشی آن به طالبان، ببخشد.»

 

روزنامه اسرائیلی « هاآرتص» به دنبال بر هم خوردن روابط اخیر عربستان سعودی و جنبش مقاومت اسلامی حماس تاکید کرد که جدایی عربستان از حماس مهریه «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی برای ازدواج با تل‌آویو است.

این روزنامه عبری در گزارشی نوشت که که اسرائیل عامل تعیین کننده در تغییر روابط عربستان سعودی با حماس است که جدایی کامل بین آن‌ها را خواستار شد و محمد بن سلمان تمایل زیادی به ایجاد روابط با اسرائیل دارد؛ چرا که معتقد است ایجاد روابط دیپلماتیک با اسرائیل می‌تواند او را در برابر عواقب اشتباهاتش به ویژه ترور «جمال خاشقجی» روزنامه نگار منتقد سعودی در داخل کنسولگری عربستان در استانبول، محافظت کند.

بر اساس گزارش این روزنامه، «جنبش حماس پس از احکام سختگیرانه قوه قضاییه عربستان علیه اعضای خود از تشدید روابط با عربستان سعودی به میزان معقول خودداری کرد و بیانیه آن در این مورد خنثی بود و بنابراین می‌خواست به بن سلمان اطلاع دهد که هنوز امیدوار است که طرفین می‌توانند بر اختلافات خود فائق آیند ، اما به نظر می‌رسد که طلاق برگشت ناپذیر بین جنبش حماس و عربستان بخشی از مهریه‌ای است که بن سلمان به اسرائیل برای ایجاد روابط نزدیک‌تر و غیر محرمانه پیشنهاد می‌دهد و همچنین تلاشی برای محافظت از تاج و تخت و تقویت قدرت منطقه‌ای خود است.

روزنامه هاآرتص نوشت: اسرائیل از مشاهده اختلاف در روابط عربستان با حماس و روابط عربستان و فلسطین به طور کلی خوشحال است و همچنین اسرائیل و« دونالد ترامپ»، رئیس جمهور سابق آمریکا به گسترش این اختلافات کمک کردند.

این روزنامه در ادامه اعلام کرد که بن سلمان به شدت معتقد است که بهبود روابط با واشنگتن از خلال تل آویو میسر می‌شود و بنابراین مایل است تا مصونیتی را بدست آورد که او را از عواقب اشتباهاتش حفظ و خود را به عنوان «نزدیکترین هم‌پیمان اسرائیل» معرفی کند. ولیعهد سعودی معتقد است که از خلال جمهوری خواهان و دموکرات‌های وفادار به اسرائیل می‌تواند حمایت اسرائیل را از حکومت خود جلب کند.

بیشتر بخوانید

اما به نظر می‌رسد که بن سلمان و اسرائیل این موضوع را نادیده می‌گیرند که اتحاد عربستان با اسرائیل به معنی نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان در جهان عرب و به عنوان اتحاد بین یک رژیم مستبد و اقتدار گرا و رژیم آپارتاید تلقی می‌شود که این امر خشم امت اسلامی را علیه اسرائیل و حاکمان ستمگر عرب تشدید می‌کند که در نهایت این انزجار و خشم منفجر می‌شود.

دادگاه عربستان سعودی اخیرا احکامی را در خصوص زندانی شدن ۶۹ فلسطینی به مدت‌های مختلف از ۲۲ سال گرفته تا ۳ سال به اتهام حمایت از مقاومت فلسطین صادر کرد. مهمترین حکم صادر شده ضد «محمد الخضری» نماینده سابق جنبش مقاومت اسلامی فلسطین در عربستان بود که مدت آن ۱۵ سال حبس است.

جنبش حماس صدور این احکام را سیاسی خواند و تأکید کرد: این احکام چیزی جز تن دادن به خواسته‌های صهیونیست‌ها نیست. احکام صادر شده از سوی دادگاه عربستان سعودی سیاسی است، چون فعالیت‌های الخضری قانونی بوده و مرتکب هیچ جرم یا جنایتی نشده است.

جنبش حماس تاکید کرد: احکام عربستان پاسخی به خواسته‌های صهیونیستی است. احکام با تغییر سیاست در عربستان تغییر کردند و رسانه‌های خاص برای جلب رضایت اسرائیل به کار گرفته شدند. آیا اعطای کمک‌های سعودی به کسانی که در فلسطین مستحقش هستند، جرم علیه عربستان است؟

«عیساوی فریج» وزیر همکاری منطقه‌ای رژیم صهیونیستی در مصاحبه با شبکه الحره گفت: ما تماس‌های مستقیم و تفاهم‌هایی با برادرانمان در عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) داریم که به دنبال این بیانیه رهبران حماس احکام صادر شده علیه بازداشت شدگان فلسطینی را فشار عربستان برای ایجاد روابط نزدیک تر با اسرائیل تفسیر کردند.

روزنامه هاآرتص آغاز تحکیم روابط عربستان و اسرائیل را به زمان برکناری شاهزاده «محمد بن نایف» ولیعهد سابق سعودی با کمک «جارد کوشنر» مشاور رئیس جمهور سابق آمریکا برمی‌گرداند و می‌نویسد که سال ۲۰۱۸ شاهد پیشرفت کیفی در رابطه عربستان با اسرائیل بودیم به‌گونه‌ای که بن سلمان از فلسطینی‌ها به طور کلی و از جنبش حماس به طور خاص فاصله گرفت و حتی به حدی رسید که از« بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر سابق اسرائیل خواست حماس و غزه را برای منحرف کردن توجه از جنایت ترور جمال خاشقجی بمباران کند.

در فوریه ۲۰۱۹، سعودی‌ها، بیش از ۶۰ اردنی و فلسطینی مقیم عربستان از جمله نماینده جنبش مقاومت اسلامی حماس را به اتهام حمایت مالی از مقاومت فلسطین بازداشت کردند. موج بازداشت‌ها که در آوریل ۲۰۱۹ آغاز شد نشان دهنده تغییر عمده در نگرش آل سعود نسبت به حماس بود.

حماس در ابتدا در مورد آنچه اتفاق افتاده بود سکوت کرد و امیدوار بود با دیپلماسی مخفی اوضاع را حل کند ،اما از گروه حقوق بشر درخواست کرد که پس از ۶ ماه مداخله کنند ، که این موضوع نشان از قطع کامل روابط با سعودی‌ها دارد.

ناظران سیاسی همچنین معتقدند که افزایش فشارهای عربستان سعودی بر جنبش حماس در راستای تقویت مناسبات ریاض- تل‌آویو و با هدف افزایش فشار بین‌المللی بر گروههای مقاومت و مجبور کردن آنها به پیشبرد پروژه‌های آمریکایی و اسرائیلی در چهار چوب کنار گذاشتن سلاح مقاومت دنبال می‌شود.

 

    • این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران بازنشر یافته و الزاماً منعکس‌کننده‌ی مواضع و دیدگاه‌های اندیشکده راهبردی تبیین نیست.

    منبع: خبرگزاری تسنیم

ارسال دیدگاه