به نوشته روزنامه گاردین، رویارویی میان آمریکا و چین با گذشت هر هفته شتاب میگیرد. در چند روز گذشته، کنسولگری چین در هوستون در بحبوحه اتهاماتی مبنی بر جاسوسی، تعطیل شده است و به دلایل مشابه و به تلافی آن، مقر دیپلماتیک آمریکا در شهر چنگدو در جنوب چین بسته شد.
اداره تحقیقات فدرال آمریکا (افبیآی) بازداشت محققان چینی در دانشگاههای آمریکا را به ظن ارتباط با ارتش آزادیبخش خلق چین آغاز کرده است و یکی از آنها پیش از تسلیم شدن به کنسولگری خودشان در سانفرانسیسکو پناه برده بود. چهرههای آکادمیک و تاجران بابت ارتباطات با چین تحت نظارت بیشتری قرار گرفتهاند و به آنها تاکید میشود تا طبق “قانون ثبت عوامل خارجی” به طور شفاف عمل کنند.
اقدامات حقوقی سختتر با یک سری سخنرانیهای هماهنگ مقامهای مهم امنیت ملی و سیاست خارجی دولت ترامپ علیه چین همراه شده است. مایک پامپئو، وزیر امور خارجه آمریکا پنجشنبه در سخنانی عنوان کرد: «جهان آزاد باید بر این ظلم جدید غلبه کند.»
پامپئو با سفر به شهر یوربا لیندا در کالیفرنیا که محل استقرار کتابخانه ریاست جمهوری ریچارد نیکسون است، اعلام کرد که گشایش تاریخی این رهبر جمهوریخواه مقابل چین در ۱۹۷۲ آغاز شکست روابط شرق و غرب بوده است.
وزیر خارجه آمریکا تاکید کرد: نوع ارتباطی که ما دنبال کردیم، آن نوع از تغییر مد نظر ریچارد نیکسون در چین را به همراه نداشت. حقیقت این است که سیاستهای ما و دیگر کشورهای آزاد، اقتصاد شکستخورده چین را احیا کرد؛ در واقع پکن دستهای بینالمللی که آن را تغذیه میکرد، گاز گرفت!
در این میان میتوان به برخی از متدهای ژئوپولتیکی مهم برای نشان دادن اهمیت احساسات ضد چینی در تلاش دونالد ترامپ برای کسب ریاست جمهوری در انتخابات نوامبر اشاره کرد و برخی از اینها الهامگرفته از تلاشهای خود پامپئو است –حتی به بهای کار امروز او- تا خودش را به عنوان نامزد ریاست جمهوری در ۲۰۲۴ معرفی کند.
اما اکثر آن مطالبی که پامپئو بگوید، در سایه رشد تخاصم چین در چندین جبهه در سراسر جهان، طنین جهانی خواهد یافت. همزمان با توجه به اینکه دولت پکن بیش از یک میلیون مسلمان اویغور را در کمپهای کارآموزی جمع کرده، آزادیهایی را در هنگکنگ گرفته، مناطق مورد مناقشه در دریای چین جنوبی را به کنترل درآورده و آنها را به استحکامات محکم بدل میکند، در مرز خود با هند هم دست به تصرف ارضی خطرناکی زده است.
رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا استدلال میکند که مبارزه با سلطه حزب کمونیست چین “ماموریت زمان ماست”؛ سخنانی که احتمال میرود با تایید بخشهای بزرگی در آسیا و دستکم اقیانوسیه همراه باشد. اما ادعای او مبنی بر اینکه “آمریکا به درستی در مسیر رهبری آن قرار دارد” در میان بسیاری از متحدان متحیر واشنگتن توخالی نمود پیدا میکند.
از دیدگاه آنها، چین در خلاء ناشی از عقبنشینی آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ به سمت سیاست متعصبانه و یکجانبهگرایی “اول آمریکا” توسعه یافته است.
یکی از اولین گامهای سیاست خارجی ترامپ، بیرون کشاندن آمریکا از مذاکرات شراکت ترانس پاسیفیک بود که به منظور ایجاد ائتلافی برای جلوگیری از چین برای عدم دیکته شرایط تجارت در قرن بیست و یکم ایجاد شده بود. متحدان آمریکا در این منطقه کارشان را بدون توجه به آن پیش بردند اما با غیاب دولت آمریکا که در عوض به دنبال انتخاب توافقهای تجاری موجود با شرکایش بود، به شدت تضیف شد.
به طور مشابه، تلاش آمریکا برای متقاعد کردن چین به منظور پیوستن به مذاکرات کنترل تسلیحات در چشمانداز جهانی وجهه بهتری میداشت، اگر دولت ترامپ از سه توافق کنترل تسلیحاتی خارج نمیشد و همچنین اینکه آمریکا در آستانه خروج از چهارمین مورد موسوم به توافق استارت جدید است که تسلیحات هستهای استراتژیک آمریکا و روسیه را محدود میکند.
خروج ناگهانی آمریکا از سازمان بهداشت جهانی در بحبوحه پاندمی کرونا هم نمونه دیگری از کنارهگیری آمریکا از ایفای نقش رهبری جهانی است. شکست حکمرانی مشهود در واکنش دولت ترامپ به پاندمی کرونا، کار را برای دیپلماتهای آمریکایی به منظور متقاعد کردن دولتهای خارجی برای رسیدن به جبههای مشترک علیه چین سختتر میکند.
همین نکته را میتوان درباره نمایش یگانهای شبه دولتی ناشناس و به ظاهر عاری از حس مسوولیت که در شهر پورتلند ایالت اورگان معترضان را بازداشت میکنند، بیان کرد. این وضعیت به لحاظ گستردگی، چندان تفاوتی با حبس جمعی اویغورها ندارد اما برای وجهه کشوری که در تلاش است تا ردای رهبری جهان آزاد را بر دوش بکشد، مناسب و خوب نیست.
دیپلماسی آمریکا برای جذب متحدان علیه چین در ضعیفترین حالت ممکن است.
-
- این مطلب، صرفاً جهت اطلاعِ مخاطبان، نخبگان، اساتید، دانشجویان، تصمیمسازان و تصمیمگیران بازنشر یافته و الزاماً منعکسکنندهی مواضع و دیدگاههای اندیشکده راهبردی تبیین نیست.
منبع: خبرگزاری ایسنا