تنها گزینه‌ی روی میز ملت فلسطین

مردم و گروه‌های مقاومت در کرانه باختری به‌درستی به این استنباط رسیده‌اند که وقتی مقاومت در غزه با وسعت و جمعیت کم می‌تواند به ارتش رژیم صهیونیستی غلبه کند پس می‌توان در ساحل غربی نیز به این هدف دست پیدا کرده و راهبرد مقاومت در غزه را در ساحل غربی هم پیاده کرد. آمادگی ذهنی و روانی ساکنان ساحل غربی و آمادگی بسترهای اجتماعی در این منطقه برای شروع انتفاضه سوم، نشانه‌ای از فراهم شدن بسترها برای شروع تحولی بزرگ در ساحل غربی است.

«فلسطین، فلسطینِ «از نهر تا بحر» است، نه حتی یک وجب کمتر؛ و هر طرحی برای تقسیم فلسطین یکسره مردود است.»

رهبر معظم انقلاب

***

فلسطین در شرایط کنونی دوران بسیار حساسی را می‌گذراند که در صورت غفلت امت اسلامی صدمات جبران‌ناپذیری بر پیکر این پاره تن جهان اسلام وارد خواهد شد. جریانی فریبنده تحت عنوان «به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطینی» در جهان آغاز شده و «ابومازن» و تشکیلات خودگردان فلسطینی با تبلیغات گسترده رسانه‌ای عربی- غربی آن را دنبال می‌کند.

طرحی که رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از آن سخن می‌گوید از این قرار است که با حمایت جبهه غربی- عربی یک دولت مستقل فلسطینی مرزهای سال 1967 در کنار رژیم صهیونیستی تشکیل شود. بر اساس این طرح قرار است دولت فلسطینی به عنوان عضو کامل در سازمان ملل به رسمیت شناخته شود که این امر مستلزم تائید شورای امنیت سازمان ملل است. اعلام این طرح در ابتدا با جنجال رسانه‌ای گسترده‌ای همراه بود و کشورهای عربی و برخی کشورها از قبیل فرانسه سوئد و حتی پارلمان انگلیس اعلام کردند که از طرح محمود عباس پشتیبانی می‌کنند و دولت مستقل فلسطینی را به رسمیت خواهند شناخت اما آیا این طرح عملی است؟ آیا تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کنار رژیم صهیونیستی منافع ملت فلسطین و جریان مقاومت را تأمین می‌کند؟

مجموعه دلایل و شواهدی که نشان می‌دهد طرح محمود عباس و تشکیل دولت مستقل فلسطینی در مرزهای سال 1967 به شکست منجر خواهد شد و منافع ملت فلسطین را تأمین نمی‌کند شامل موارد زیر است:

1. تشکیل دولت فلسطینی در مرزهای سال 1967 به‌منزله چشم‌پوشی اسرائیل از ساحل غربی و ازجمله بخش شرقی بیت‌المقدس و صدها شهرک یهودی‌نشین با جمعیتی حداقل 500 هزار نفری است. ماهیت توسعه‌طلب رژیم اسرائیل هرگز نمی‌پذیرد که چنین امتیازی را به تشکیلات خودگردان بدهد.

 

2. «یووال اشتینیتز» وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی اخیراً عقب‌نشینی از کرانه باختری را مانند خودکشی برای رژیم صهیونیستی توصیف کرده و در ویدئو مصاحبه خود با خبرگزاری «بلومبرگ»، سه بار در کمتر از 8 دقیقه تأکید کرده است عقب‌نشینی از کرانه باختری تحت شرایط کنونی مانند خودکشی است. (1)

 

3. رژیم صهیونیستی نگران است که خروج از نوار غربی مثل غزه این منطقه را در اختیار جریان مقاومت قرار دهد لذا از پیش‌شرط‌های اصلی این رژیم برای تشکیل دولت مستقل فلسطینی این است که حماس و جهاد اسلامی خلع سلاح شده و نوار غزه به‌طور کامل در اختیار تشکیلات خودگردان قرار گیرد تا اسرائیل مجوز خروج از نوار غربی را صادر بکند؛ امری که تقریباً محال به نظر می‌رسد.

 

4. تشکیل دولت مستقل فلسطینی قبل از شناسایی توسط دولت‌ها باید مورد تائید شورای امنیت و پنج عضو دائم این شورا قرار گیرد؛ واشنگتن صراحتاً اعلام کرده است با این طرح در شورای امنیت موافقت نخواهد کرد.(2) به دلیل هم‌پیمانی استراتژیک آمریکا و اسرائیل واشنگتن نیز دغدغه‌های امنیتی مشترکی با تل‌آویو مثل خلع سلاح مقاومت در نوار غزه را دارد.

 

5. صرف شناسایی تشکیلات خودگردان به‌عنوان دولت مستقل فلسطینی این بحران 66 ساله را حل نخواهد کرد چراکه بیش از 80 درصد فلسطین در اختیار اسرائیل باقی خواهد ماند، مسئله پنج میلیون آواره و شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیستی نیز حل نخواهد شد.

6. اسرائیل تشکیل دولت فلسطینی را در اتاق مذاکرات سازش جست‌وجو می‌کند (3) ازاین‌رو، از منظر تل‌آویو به رسمیت شناختن دولت مستقل فلسطینی باید ماحصل نتیجه‌گیری موفقیت‌آمیز از مذاکرات مستقیم سازش میان اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین باشد. اگر قرار بود منافع ملت فلسطین از دورن مذاکرات سازش تأمین شود تاکنون بعد از صدها دور مذاکره در این 66 سال باید این مذاکرات به نتیجه می‌رسید. خروجی مذاکرات سازش هرچه باشد قطعاً به نفع ملت فلسطین نخواهد بود.

 

چرا مقاومت؟

 

چنان‌که گفته شد رژیم اسرائیل تنها راه تشکیل دولت مستقل فلسطینی را از مسیر مذاکرات سازش جست‌وجو می‌کند و به‌هیچ‌وجه نیز حاضر نیست تا با خلع سلاح حماس و جهاد اسلامی در نوار غزه و سپرده شدن این مناطق به دست تشکیلات خودگردان امتیازی به طرف فلسطینی بدهد. درواقع رژیم اسرائیل تنها راه‌حل را مذاکره می‌داند و در مذاکره نیز حاضر نیست سازش کند و امتیازی هرچند ناچیز بدهد. از سوی دیگر پذیرش طرح محمود عباس به‌منزله صحه گذاشتن و مشروعیت بخشیدن به دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین و خط بطلانی بر آرمان فلسطین محسوب می‌شود.

از سال 1948 تاکنون صدها دور مذاکرات علنی و محرمانه بین اعراب و اسرائیل برگزار شده و خروجی این مذاکرات تاکنون هیچ نفعی به حال ملت فلسطین نداشته است و تنها و تنها نتیجه مذاکرات سازش، اشغال‌گری بیشتر، کشتار زنان و کودکان فلسطینی بیشتر، شهرک‌سازی بیشتر و آواره شدن بیشتر فلسطینی‌ها از سرزمین آبا و اجدادی خود بوده است اما در نقطه مقابل می‌توان به ثمرات گفتمان مقاومت در منطقه خاورمیانه اشاره کرد.

پیروزی انقلاب اسلامی ایران گفتمان قدرتمندی را در منطقه بحران‌زده خاورمیانه ایجاد کرد که این گفتمان و مؤلفه‌های کلیدی آن مثل «ایستادگی و مقاومت» و «اسلام تنها راه‌حل» هنوز که هنوز است قدرت‌نمایی می‌کند و گفتمان غالب در منطقه است و باوجود تلاش‌های گسترده در 36 سال گذشته برای رقیب‌تراشی یا برجسته کردن گفتمان سازش در مقابل آن موفقیتی نصیب گفتمان رقیب نشده است. جریان مقاومت در لبنان، فلسطین و هم‌اکنون در یمن، بحرین و عراق با الهام از گفتمان مقاومت تاکنون پیروزی‌های شگفتی را نصیب امت اسلامی و سرزمین فلسطین کرده است که به‌اختصار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد؛

* عقب‌نشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان پس از 18 سال اشغالگری (2000 م)
* عقب‌نشینی رژیم صهیونیستی از داخل نوار غزه و واگذاری آن به حماس از روی ناچاری (2005 م)؛
* عقب‌نشینی کامل رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در سال 2005 م
* شکست خفت‌بار اسرائیل در جنگ 33 روزه از حزب‌الله لبنان و پایان افسانه‌ی شکست‌ناپذیریِ ارتش این رژیم و کشیده شدن جنگ به عمق خاک سرزمین‌های اشغالی (2006 م)
* شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 22 روزه‌ی غزه (2008 م)
* شکست رژیم اسرائیل در جنگ هشت‌روزه‌ی غزه و قبول آتش‌بس (2012 م)
* شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 50 روزه اخیر غزه و ناکامی در تحقق همه وعده‌های اعلامی جنگ
* توقف مهاجرت یهودیان به سرزمین‌های اشغالی و شروع فرایند مهاجرت معکوس به دلیل نبود امنیت جانی و فروپاشی چتر دفاعی اسرائیل؛ موسوم به گنبد آهنین به دنبال اصابت موشک‌های حماس و حزب‌الله به عمق شهرهای یهودی‌نشین

یک راه‌حل اخلاقی و دموکراتیک

 

جمهوری اسلامی ایران بارها راه‌حل اخلاقی، انسانی و صدالبته دموکراتیک خود را برای حل بحران 66 ساله و این غده سرطانی اعلام کرده است. رهبر معظم انقلاب در اجلاس حمایت از انتفاضه فلسطین‌ در مهرماه سال 90 می‌فرمایند:

«اینکه مدّعای ما آزادی فلسطین است، نه آزادی بخشی از فلسطین. هر طرحی که بخواهد فلسطین را تقسیم کند، یکسره مردود است. طرح دو دولت که لباس حق‌به‌جانب «پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل» را بر آن پوشانده‌اند، چیزی جز تن دادن به خواسته‌ی صهیونیست‌ها یعنی «پذیرش دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین» نیست. این به معنی پایمال کردن حق ملت فلسطین، نادیده گرفتن حق تاریخی آوارگان فلسطینی و حتی تهدید حق فلسطینیان ساکن سرزمین‌های ١٩٤٨ است. به معنای باقی ماندن غده‌ی سرطانی و تهدید دائمی پیکره‌ی امت اسلامی، مخصوصاً ملت‌های منطقه است. به معنای تکرار رنج‌های ده‌ها ساله و پایمال کردن خون شهدا است،هر طرح عملیاتی باید بر مبنای اصل: «همه‌ی فلسطین برای همه‌ی مردم فلسطین» باشد. فلسطین، «فلسطینِ از نهر تا بحر» است، نه حتی یک وجب کمتر. البته این نکته نباید نادیده بماند که ملت فلسطین همان‌طور که در غزه عمل کرده‌اند، هر بخش از خاک فلسطین را که بتوانند آزاد کنند، به‌وسیله‌ی دولت برگزیده‌ی خود، اداره‌ی امور آن را بر عهده خواهند گرفت ولی هرگز هدف نهائی را از یاد نخواهند برد.»(4)

 

بر این اساس جمهوری اسلامی ایران همواره خواستار برگزاری همه‌پرسی از تمامی ملت فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی-نه مهاجران بیگانه- برای تعیین نوع حکومت آینده این سرزمین بوده است اما ازآنجایی که اجزای این طرح با نابودی رژیم جعلی اسرائیل همراه خواهد شد و حق به حق‌دار خواهد رسید و فلسطین از نهر تا بحر به دست ملت واقعی و نه مهاجر آن خواهد افتاد لذا رژیم صهیونیستی، آمریکا، اروپا و کشورهای عرب سازش‌کار منطقه به‌شدت با این طرح انسانی و دموکراتی مخالفت می‌کنند.

گذر زمان ثابت کرده است که گفتمان سازش و برگزاری صدها دور مذاکرات سازش طی 66 سال گذشته هیچ عایدی برای ملت فلسطین نداشته و از سویی نیز تشکیل دولت مستقل فلسطین در کنار رژیم صهیونیستی منافع ملت فلسطین و امت اسلامی را تأمین نمی‌کند؛ لذا تنها گزینه پیش روی ملت فلسطین گزینه مقاومت است که امتحان خود را پس داده است؛ بنابراین به فرموده رهبر معظم انقلاب تا فراهم شدن شرایط برای برگزاری همه‌پرسی سراسری در سرزمین فلسطین و عملیاتی شدن طرح ایران برای این معضل اساسی جهان اسلام ساحل غربی نیز مثل نوار غزه باید مسلح شود. رهبر معظم انقلاب مردادماه امسال در دیدار با دانشجویان در این زمینه با اشاره به حمله اخیر رژیم اسرائیل به نوار غزه فرمودند:

«این جنایات خارج از تصور، واقعیت ذاتی رژیم گرگ‌صفت و کودک‌کشی است که تنها علاجش نابودی و از بین رفتن است البته تا آن هنگام، مقاومت قاطع و مسلحانه فلسطینی‌ها و گسترش آن به کرانه باختری، تنها راه مقابله با این رژیم وحشی است.»(5)

 

رهبر انقلاب اسلامی پنج‌شنبه 24 مهرماه نیز در دیدار با رمضان عبدالله دبیر کل جهاد اسلامی فلسطین بار دیگر با تأکید بر تسلیح ساحل غربی، برنامه‌ریزی برای همراه شدن این بخش در رویارویی با رژیم اشغالگر را یک پروژه اساسی برشمردند و تأکید کردند: «جنگ با رژیم صهیونیستی، یک جنگِ سرنوشت است که باید تکلیف را نهایی کند و باید کاری کرد که دشمن همان نگرانی‌هایی را که از ناحیه غزه دارد، از طرف ساحل غربی نیز احساس کند»(6)

 

چنان‌که گفته شد ملت فلسطین با توجه به شکست گفتمان سازش چاره‌ای جز گزینه مقاومت ندارند و اصرار بر تسلیح کرانه غربی از سوی رهبر معظم انقلاب که در سخنرانی‌های اخیر خود در مورد فلسطین بر آن تأکید کرده‌اند در شرایط کنونی تبدیل به یکی از مؤلفه‌های کلیدی گفتمان مقاومت شده است. به‌عبارت‌دیگر راهبرد جدید ایران برای عملیاتی کردن نظریه «یک دولت در سرزمین فلسطین» همان مسلح کردن ساحل غربی است که در صورت تحقق، تمامی معادلات استراتژیک را برهم زده و صحنه جنگ را تغییر خواهد داد. بر این اساس به فرموده رهبر معظم انقلاب جنگ بعدی جنگی سرنوشت‌ساز برای ملت فلسطین خواهد بود که تسلیح کرانه باختری نتیجه جنگ را رقم خواهد زد.

 نگاهی به مزیت‌های ساحل غربی اهمیت فرمایش رهبر انقلاب را به‌خوبی ثابت می‌کند:

1. در صورت گشوده شدن جبهه جدید رژیم اسرائیل در سه منطقه مرز لبنان، غزه و ساحل غربی با جبهه مقاومت درگیر شده و تقسیم نیروها و فشار روانی ناشی از آن صهیونیست‌ها را دچار ناتوانی در اتخاذ راهبرد مناسب خواهد کرد.

2. فاصله بسیار کوتاه ساحل غربی از مراکز حساس سیاسی، اقتصادی و نظامی اسرائیل ازجمله تل‌آویو، حیفا، اشدود، فرودگاه بن گورین و مرکز هسته‌ای دیمونا این امکان را به مقاومت خواهد داد که با تجهیزات بسیار ابتدائی تر و موشک‌هایی با برد کمتر از 50 کیلومتر تمامی مراکز حساس رژیم صهیونیستی را هدف قرار دهد.

3. حفر تونل‌ها از کرانه باختری توسط سربازان مقاومت می‌تواند عمق مراکز اشغالی و شهرک‌های صهیونیستی را دچار ناامنی شدید کرده و در موقع جنگ تبدیل به برگ برنده جدی برای جریان مقاومت شود.

4. غزه 360 کیلومترمربع مساحت و یک‌میلیون و هشت‌صد هزار نفر جمعیت دارد درحالی‌که کرانه باختری با جمعیت 2 میلیون و هفت‌صدهزارنفری وسعت نزدیک به 6 هزار کیلومتر در صورت مسلح شدن و تجمیع انرژی این منطقه با غزه و نزدیکی به مراکز حساس و عمق استراتژیک اسرائیل می‌تواند در جنگ آینده به فرموده رهبر انقلاب سرنوشت جنگ را تعیین کند.

5. حضور تعداد زیادی شهرک‌های صهیونیست در ساحل غربی و با جمعیت زیاد و در تیررس بودن این شهرک‌ها به‌عنوان هدفی سهل‌الوصول در صورت تسلیح ساحل غربی معادلات صهیونیست‌ها را بر هم می‌زند.

 

ساحل غربی آماده تجهیز

 

اظهارات مقامات سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی و از جمله «شائول موفاز» وزیر سابق جنگ این رژیم نشان از ترس از شروع انتفاضه سوم دارد. تمامی شواهد و قرائن میدانی نیز شاهد این امر است در هفته‌های گذشته و به‌خصوص پس از تحمیل آتش‌بس به رژیم صهیونیستی پس از جنگ غزه تنش‌ها در ساحل غربی و قدس شرقی به‌شدت بالا رفته است افزایش درگیری‌های مستقیم، افزایش بازداشت‌ها و شهدا و اعلام صهیونیست‌ها مبنی بر ساختن شهرک‌ها یهودی‌نشین جدید، همه و همه حکایت از واکنش‌های هیستریک تل‌آویو به شکست اخیر دارد. مقامات سیاسی و امنیتی رژیم صهیونیستی هنوز نتوانسته‌اند خود را از کابوس شکست اخیر رها کنند.

در نقطه مقابل شکست سهمگین رژیم اسرائیل در جنگ اخیر غزه از یک‌سو و شکست مذاکرات سازش در تحقق منافع ملت فلسطین از سوی دیگر شرایط را به نفع گفتمان مقاومت تغییر داده و گفتمان مقاومت مسلحانه به‌خصوص در ساحل غربی در حال رسیدن به منزلت هژمونیک است.

مردم و گروه‌های مقاومت در کرانه باختری به‌خوبی و به‌درستی به این استنباط رسیده‌اند که وقتی مقاومت در غزه با وسعت و جمعیت کم می‌تواند به ارتش اسرائیل غلبه کند پس می‌توان در ساحل غربی نیز به این هدف دست پیدا کرد و راهبرد مقاومت در غزه را در ساحل غربی و در مقابل رژیم صهیونیستی پیاده کرد. آمادگی ذهنی و روانی ساکنان ساحل غربی و آمادگی بسترهای اجتماعی در این منطقه برای شروع انتفاضه سوم و سیر شتابان تحولات نشانه‌های از فراهم شدن بسترها برای شروع تحولی بزرگ در ساحل غربی است.

اثبات گزاره فوق‌الذکر را می‌توان به‌خوبی در نظرسنجی‌های انجام‌شده بعد از جنگ اخیر غزه مشاهده کرد؛ بر اساس نظرسنجی‌های موجود، برای نخستین بار بیش از 85 درصد مردم ساحل غربی از اقدامات مقاومت در غزه علیه صهیونیست‌ها حمایت کرده‌اند. (7)

نظرسنجی مرکز تحقیقات سیاسی فلسطین نیز نشان می‌دهد که 61 درصد از فلسطینی‌ها درصورتی‌که انتخابات همین امروز برگزار شود «اسماعیل هنیه» رهبر ارشد حماس را به‌عنوان رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین انتخاب می‌کنند. بر اساس همین نظرسنجی محبوبیت جنبش حماس در کرانه باختری و نوار غزه به طرز شگفت‌انگیزی افزایش پیدا کرده است. این نظرسنجی همچنین نشان می‌دهد بیشتر فلسطینی‌ها یعنی 72 درصد از آنها از رویکرد نظامی و مسلحانه حماس در کرانه باختری حمایت می‌کنند. (8)

حمایت 72 درصدی مردم در ساحل غربی از گزینه مقاومت مسلحانه مقابل رژیم صهیونیستی، به‌ خوبی مدعای ما را که گفتمان مقاومت در ساحل غربی به منزلت هژمونیک رسیده است ثابت می‌کند، از سوی دیگر گروه‌های مسلح در ساحل غربی و از جمله در اردوگاه جنین نیز رسماً اعلام کردند منتظر روز صدور دستور برای آغاز مبارزه مسلحانه هستند. (9)

لذا ساحل غربی در موقعیت کنونی در بهترین و آماده‌ترین شرایط برای تسلیح قرار دارد. درواقع تسلیح ساحل غربی در شرایط کنونی یک انتخاب نیست بلکه الزام و اجباری است که باید محقق شود. تأکیدات رهبر معظم انقلاب نیز بر این اساس است رژیم اسرائیل تنها زبان زور می‌فهمد و تا فراهم شدن شرایط همه‌پرسی در سرزمین فلسطین تنها راه‌حل گزینه مقاومت است و از الزامات اصلی گزینه مقاومت نیز مسلح کردن ساحل غربی است که بر اساس برخی اخبار و گزارش‌ها و اظهارت مقامات عالی‌رتبه کشور تسلیح آن آغاز شده است.

————————————–

منابع

1. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930730000911

2. http://www.isna.ir/fa/news/93071307318/%D9%88%D8%A7%D8

3. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930722000511

4. http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=17401

5. http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=12118

6. http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=12489

7. http://didban.ir/

8. http://www.isna.ir/fa/news/93061106866/%

9. http://www.alalam.ir

ارسال دیدگاه