انحراف بیداری اسلامی در بعضی کشورها

اولین اعتراضات و موج بیداری اسلامی از سوی مردم تونس برخاست. شروع این خیزش و انقلاب از خودسوزی «محمد البوعزیزی» در تاریخ 17 دسامبر 2010 در اعتراض به رفتار نامناسب مسئولان صورت پذیرفت. حوادثی که طی این مدت در منطقه رخ داده و اعراب مسلمان منطقه را به قیام علیه حکومت‌های مرکزی خود واداشته، همه‌ی کارشناسان مسائل بین‌المللی را متوجه آغاز عصر جدیدی در نحوه‌ی معادلات قدرت در این منطقه‌ی استراتژیک و حساس کرد.

انبياء الهي از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم(ص) در مسير رسالت خود به هدايت و راهنمايي انسان‌ها و بازگشت آن‌ها به سمت خداي متعال و فطرت‌هاي انساني گام برداشتند. آن‌ها به مردم مي‌آموختند كه در مسير كمال و سعادت نه به كسي ظلم نمايند و نه ظلم بپذيرند.

پس از ظهور اسلام و رسالت نبيّ مكرّم حضرت محمّد(ص) نيز، ستم‌ديدگان و مظلومان اكثريت ياران ايشان را تشكيل دادند، چرا كه مردم مي‌ديدند كه ديني كه ايشان بيان مي‌كند سرشار از مطالبي است كه با فطرت انساني گره خورده است، همانند خداجويي، تعليم و تربيت، ورزش و تفريح، كمك به نيازمندان، وحدت و همدلي و مهم‌تر از همه ظلم‌ستيزي مي‌باشد.

در زمان آغاز رسالت حضرت محمد(ص) سياه‌پوستان و اقشار فرودست جامعه، مردان به بردگي و و زنان به كنيزي گرفته مي‌شدند و تنها جرم آن‌ها اين بود كه رنگ پوست‌شان و يا قوميت آن‌ها با اشراف زورگوي مكه تفاوت داشت يا از لحاظ توان مالي ضعيف بودند.

رسول گرامي اسلام با روشن‌گري‌هاي خود علاوه بر زدودن جهالت‌هاي مردم در خصوص پرستيدن بت‌ها، كه خدايان دروغيني بودند كه اشراف مكه جهت بهره‌برداري‌هاي مالي و مقامي از آن سوء استفاده مي‌كردند اقدام به از بين بردن جايگاه‌هاي ساخته و پرداخته‌ی ظالمان نمود و ملاك برتري انسان‌ها را نه رنگ و طبقه‌ی اجتماعي و مال و قوميت آن‌ها بلكه تقوا معرفي نمود.

اين شيوه علاوه بر بيداري ذهن‌ها و قلوب اقشار مستضعف و ايجاد خيزش‌هاي مردمي، خشم اشراف و ستم‌گران مكه را كه با زيردستان هم‌چو حيوانات رفتار مي‌كردند در پي داشت و با آگاهي مستضعفين از حقوق خود سبب كسب اعتماد به نفس و روحيه براي آن‌ها گرديد تا در مقابل ظلم ظالمان ايستادگي نمايند. از اين رو اولين جرقه‌هاي بيداري اسلامي را بايد هم‌زمان با بعثت پيامبر گرامي اسلام(ص) و دوران نوراني نبوت ايشان دانست.

از همان روزهاي ابتدايي كه ظالمان و ستم‌گران خود را قوم برتر مي‌پنداشتند و حاضر به هم‌نشيني با اقشار و قوم‌هاي ديگر نبودند، انواع هجمه‌هاي فرهنگي، نظامي، سياسي و اقتصادي عليه اسلام و مسلمانان آغاز شد كه در سده‌ی اخير نيز مستكبرين عالم به پيروي از گذشتگان خود، البته به شيوه‌هاي مدرن، اين راه را ادامه مي‌دهند.

غرب با تبليغات سنگين رسانه‌اي، هويت جوامع و كشورهاي اسلامي را نشان گرفت و با ايجاد روحيه‌ی خودباختگي در كشورهاي اسلامي و مسلمانان به راحتي به استثمار و استعمار آن‌ها با حاكماني از خودشان پرداخت و آن‌ها را به خواب غفلت فرو برد.

آرنولد توین‌بی -مورّخ معروف انگلیسی- در بررسی تمدن‏ها و در کتاب تمدن در بوته‌ی آزمایش، جمله‌ی بسیار مهم و تاریخی زیر را مطرح ساخت: پان اسلامیزم خوابیده است اما اگر مستضعفین جهان بر ضدّ سلطه‌ی غرب، شورش کنند و تحت یک رهبری قرار گیرند، این خفته، بیدار خواهد شد و بانگ این شورش، ممکن است در برانگیختن روح نظامی‏اسلام مؤثر افتد و اسلام بار دیگر برای ایفای نقش تاریخی خود، قیام کند. پیش‏بینی توین بی در ۱۹۷۹ با انقلاب اسلامی ایران که انفجار نور بود، به وقوع پیوست. انقلابی که با دست خالی و با تکیه بر شعار الله اکبر و بازگشت به ارزش‏های اسلامی در مقابل همه‌ی قدرت‏های بزرگ و ابرقدرت‏ها ایستاد و توانست نه تنها نقطه عطفی در تاریخ تحولات ایران بلکه نقطه عطفی در جهان اسلام و بلکه در کلّ تاریخ بشری گردد.1

با پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) بزرگ‌ترين جرقه‌ی بيداري اسلامي در قرن‌هاي اخير روشن شد كه بنيان‌گذار جمهوري اسلامي ايران به حق اين انقلاب را انفجار نور ناميد و اميدهاي زيادي در دل مستضعفين جهان كه سال‌ها از تحقير مستكبرين رنج مي‌بردند و آرزوی ايجاد حكومت‌هاي ديني و اسلامي و رهايي از يوغ ستم‌گران را داشتند پديد آمد. هنوز دو سالی از انقلاب نگذشته بود که در لبنان، عده‏ای جوان با ایمان، پنج قدرت بزرگ آن زمان را که در آن کشور پایگاه داشتند، یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و اسرائیل را به زانو در آوردند و بدون دادن کوچک‌ترین امتیازی، آن‏ها را وادار به فرار کردند. در افغانستان، امپراتوری انگلیس و روسیه به زانو درآمد و در فلسطين، عراق، پاكستان، سودان، مصر، ترکیه، الجزایر و سایر کشورهای اسلامی نيز روحيه‌ی خودباوري و اسلام‌گرايي زنده شد.

ولي به علت نداشتن رهبري واحد، عدم تهيه‌ی نقشه‌ی راه، عدم اعتماد به خداي متعال و عدم تدبير لازم، اكثر اين فعاليت‌ها شكست خورد و حتي به دليل همين اختلافات مسئله‌ی فلسطين هنوز پس از دهه‌ها حل نشده است.

ظلم حاكمان خودفروخته‌ی برخي كشورهاي اسلامي از يك سو و رشد جمهوري اسلامي ايران در رشته‌هاي مختلف علمي، اقتصادي، نظامي و… با استفاده از حكومتي ديني و مردم‌سالارانه از سويي ديگر، اميدها را در دل‌ها زنده نگه‌داشته بود. ولي به علت حجم سنگين تبليغات دشمن و سيطره بر هويت ديني- فرهنگي مردم به واسطه‌ی حاكمان وابسته به غرب و سركوب انديشه‌هاي نخبگان و بستن دهان‌هاي عدالت‌خواه اين اميدها آتش زير خاكستر مانده بود.

همان‌گونه كه اشاره گرديد بيداري اسلامي با آغاز بعثت حضرت محمد(ص)آغاز و در سده‌ی اخير رو به خاموشي مي‌رفت كه با رهبري امام خميني(ره)دوباره مشتعل گرديد و با رهبري مقام معظم رهبري روز به روز درخشش بيشتري پيدا كرد كه اوج اين بيداري در كشورهاي اسلامي مربوط به انقلاب‌ها، خیزش‌ها و اعتراضات در جنوب غربی آسیا و شمال آفریقاست كه از سال‌ ۲۰۱۰ شروع شده و تاکنون ادامه دارد و با نام بيداري اسلامي خوانده مي‌شود.

اولین اعتراضات و موج بیداری اسلامی از سوی مردم تونس برخاست. شروع این خیزش و انقلاب از خودسوزی «محمد البوعزیزی» در تاریخ 17 دسامبر 2010 در اعتراض به رفتار نامناسب مسئولان صورت پذیرفت. حوادثی که طی این مدت در منطقه رخ داده و اعراب مسلمان منطقه را به قیام علیه حکومت‌های مرکزی خود واداشته، همه‌ی کارشناسان مسائل بین‌المللی را متوجه آغاز عصر جدیدی در نحوه‌ی معادلات قدرت در این منطقه‌ی استراتژیک و حساس کرد.2

تونس، مصر، لیبی و یمن از جمله کشورهایی بودند که در جریان تظاهرات گسترده‌ی مردمی که از بی‌دادگری، ظلم و ستم و دین‌ستیزی حاکمان خود به ستوه آمده بودند این حاکمان را از تخت‌های‌شان به زیر کشیده و قدرت اسلام را که در توده‌های مردم ریشه دوانده به نمایش گذاشتند.

رهبر انقلاب اسلامي این خیزش مردمی را که نشأت‌گرفته از تعالیم اسلامی و بازگشت به هويت اسلامي و همراه با نمادهاي اسلامي من جمله نمازجماعت، شعارهاي اسلامي و … بود را بیداری اسلامی نام‌گذاری کردند و ريشه‌ی آن را احیای عزت و كرامت انسانی در سايه‌ى اسلام دانستند.

موج بيداري اسلامي كه به غرب هم كشيده شد سبب تشكيل جنبش‌هاي ضدّسرمايه‌داري در كشورهاي غربي گرديد كه مهم‌ترين آن‌ها در آمريكا و به نام جنبش ضدّ وال‌استريت تشكيل شد كه با سركوب شديد نظام سرمايه‌داري روبرو شدند ولي با وجود تمام سركوب‌ها تاكنون اين اعتراضات هر چند با فراز و نشيب ادامه دارد، زيرا اين بار فطرت انسان‌ها بيدار شده بود و فطرت چيزي نيست كه با پول و زور بتوان آن را ساكت كرد.

در این میان غربی‌ها هم شدیداً در پی اهداف خود برآمدند به طوری که در برخی کشورهاي عربي به سرنگونی دیکتاتورها کمک کردند و در برخی کشورهای دیگر هم به حکام ستم‌گر برای سرکوب مردم کمک کردند. در کشوری مانند سوریه هم که حکومتی اسلامی دارد که با منافع غربی‌ها در تضاد است شورش‌هایی را با هدف ضربه زدن به این حکومت به راه انداخته‌اند که اکنون نیز در جریان است.

اين تحركات غربي‌ها به كمك‌هاي مالي و نظامي ختم نشد و آن‌ها كه از رشد اسلام به علت وجوه مختلف آن كه مهم‌ترين آن ظلم‌ستيزي، برابري انسان‌ها و مبارزه با نظام ناعادلانه‌ی سرمايه‌داري غربي است هراس داشته و دارند، علاوه بر تهاجم‌هاي نظامي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي در اقدامي متقابل براي كم‌رنگ نمودن وجهه‌ی اسلامي اين انقلاب‌ها با تمام قواي رسانه‌اي خود با نام‌گذاري اين تحولات كه موجب رشد و اعتلاي اسلام در سراسر جهان شد مقابله كردند و در مقابل بيداري اسلامي، بهار عربي را مطرح كردند كه مهم‌ترين دغدغه‌ی مردم انقلابي، اسلام نبوده است و مسائل اقتصادي و دموكراسي غربي است تا مسلمانان را نه انسان‌هاي با كرامت و عزت‌مند، بلكه افرادي كه گرسنگي به آنها فشار آورده نشان دهند و از اين رو در ابتداي بيداري اسلامي از برخي ديكتاتورها مانند مبارك و بن‌علي نيز حمايت كردند ولي وقتي سرنگوني آن‌ها را نزديك ديدند اقدام به تغيير رويّه نمودند.

از سوي ديگر واژه‌ی بهار عربي، اين خيزش‌ها را محدود به بخش‌هاي عربي خواهد كرد و بيشتر حالت ناسيوناليستي به اين خيزش‌ها اعطا مي‌كند تا حالت ديني و عزت براي امت اسلامي.

در همين خصوص رهبر انقلاب اسلامي نيز در ديدار شرکت‌کنندگان در کنگره‌ی بين‌المللي شعر بيداري اسلامي فرمودند: این حرکت، یک بیداری حقیقی و هم‌چنین اسلامی و نتیجه‌ی عبر‌ت‌های فراوان، درک‌های عمیق و همت‌های والای ملت‌های عرب در سالیان متمادی است و به همین دلیل، نام «بهار عربی» برای این حرکت عظیم، ناقص است.3

برخي نيز اين انقلاب‌ها را آمريكايي مي‌پنداشتند كه بايد براساس گفته‌هاي سران رژيم صهيونيستي و غربي گفت عنصری بهتر از مبارك و بن‌علی برای امریكا وجود نداشت و امریكا‌یی‌ها كاری نمی‌كنند كه مردم با شعارها و نمادهاي اسلامي و با شعار مرگ بر رژيم صهيونيستي به صحنه بیایند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار میهمانان اجلاس اساتید دانشگاه‌ها و بیداری اسلامی، بیداری اسلامی را عمیق و گسترده خواندند و با اشاره به هراس دشمنان از عبارت «بیداری اسلامی» افزودند: آن‌ها تلاش بسیاری می‌کنند تا عنوان «بیداری اسلامی» برای حرکت عظیم کنونی در منطقه به کار نرود زیرا دشمنان از بروز اسلام حقیقی و واقعی به شدت وحشت دارند.

رهبر انقلاب اسلامی در اين ديدار خاطرنشان کردند: ما معتقدیم حرکت عظیم کنونی یک بیداری حقیقی اسلامی و دارای امتداد است که به این آسانی‌ها هم منحرف نخواهد شد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تبیین علت «اسلامی» نامیدن این بیداری افزودند: شعارهای اسلامی مردم در انقلاب‌های منطقه و نقش معتقدان به اسلام در شکل‌گیری اجتماعات گسترده و ساقط کردن رژیم‌های فاسد، همه مؤید این است که این حرکت، اسلامی است.

ایشان دلیل دیگر بر اسلامی بودن این حرکت را، رأی مردم به اسلام‌گراها در انتخابات این کشورها دانستند و تأکید کردند: امروز اگر در بیشتر مناطق دنیای اسلام، یک انتخابات آزاد و خوب برگزار شود و رهبران و سیاسیون اسلامی نیز در وسط میدان باشند، مردم به اسلام‌گراها رأی خواهند داد.4

هم‌چنين رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران نظام و مردم فرمودند: جوهره‌ی بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه، حركت ضدّصهيونيستي و ضدّامريكايي است اما در حوادث سوريه، دست امريكا و اسرائيل آشكار است و «منطق و معيار ما ملت ايران» اين است كه هر جا به نفع امريكا و صهيونيسم شعار داده شود، حركت، انحرافي است.5

مقام معظم رهبري در اجلاس جهانی علما و بيدارى اسلامى‌‌ با اشاره به اهميت فلسطين فرمودند: درستى مسير نهضت‌هاى بيدارى اسلامى را از جمله بايد در موضع‌گيرى آنان در قبال مسئله‌‌ى فلسطين جستجو كرد.6

در دیدار شرکت‌کنندگان اجلاس جوانان و بیداری اسلامی با مقام معظم رهبري نيز آقای ضیاءالساوی، از جوانان انقلابی مصر، با اشاره به برخی فضاسازی‌ها درباره‌ی هویت انقلاب مردم مصر گفت: مردم مصر این انقلاب را از مساجد شروع کردند و شعارهای آنها الله اکبر و شعارهای اسلامی و ضدّصهیونیستی بود. وی افزود: هدف انقلاب مصر، فقط رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی نبود بلکه هدف نهایی، استقلال حقیقی مصر و رهایی از هم‌پیمانی با امریکا و صهیونیزم است.7

هم‌چنين مقام معظم رهبري در اجلاس علما و بیداری اسلامی فرمودند: بیداری اسلامی که سخن‌گویان جبهه‌‌ی استکبار و ارتجاع،‌ حتی از به زبان آوردن نام آن نیز پرهیز می‌کنند و می‌ترسند، حقیقتی است که اکنون تقریباً در سراسر دنیای اسلام می‌توان نشانه‌های آن را دید.

رهبر معظم انقلاب اسلامي بارزترین نشانه‌‌ی آن را اشتیاق افکار عمومی و به ویژه در قشرهای جوان، به احیای مجد و عظمت اسلام و آگاه شدن آنان از ماهیت نظام سلطه‌‌ی بین‌المللی و آشکار شدن چهره‌‌ی وقیح و ستم‌گر و مستکبر دولت‌ها و کانون‌هایی است که بیش ‌از دویست سال،‌ شرق اسلامی و غیراسلامی را در زیر پنجه‌های خونین خود فشرده و با نقاب تمدن و فرهنگ، هستی ملت‌ها را دست‌خوش قدرت‌طلبی بی‌رحمانه و تجاوزگرانه‌‌ی خود کرده‌اند.

ايشان در اين ديدار به چند نكته‌ی اساسي نيز اشاره نمودند:

1- عالمان باید با هوشیاری و دقت فراوان، و با شناخت شیوه‌‌ها و ترفندهای فریبنده‌‌ی دشمن، راه نفوذ را به کلی ببندند و فریب دشمن را ناکام کنند. نشستن بر سفره‌ی رنگین متاع دنیا از بزرگ‌ترین آفت‌هاست؛ آلوده شدن به صله و احسان صاحبان زر و زور و نمک‌‌گیر شدن در برابر طاغوت‌های شهوت و قدرت، خطرناک‌ترین عامل جدایی از مردم و از دست دادن اعتماد و صمیمیت آنهاست. منیّت و قدرت‌طلبی که سست‌‌عنصران را به گرایش به سوی قطب‌های قدرت فرامی‌خواند، بستر آلودگی به فساد و انحراف است.

2- دومين نكته، لزوم ترسیم هدف بلندمدت برای بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان است؛ نقطه‌‌ی متعالی و والایی که بیداری ملت‌ها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسایی این نقطه است که می‌توان نقشه‌‌ی راه را ترسیم کرد و هدف‌های میانی و نزدیک را در آن مشخص نمود.

این هدف نهایی نمی‌تواند چیزی کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» باشد. امت اسلامی با همه‌‌ی ابعاض خود در قالب ملت‌ها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنیِ مطلوب قرآن دست یابد. شاخصه‌‌ی اصلی و عمومی این تمدن، بهره‌مندی انسان‌ها از همه‌‌ی ظرفیت‌های مادی و معنوی‌ای است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است.

3- در نهضت‌های بیداری اسلامی باید تجربه‌ی تلخ و دهشتناک تبعیت از غرب در سیاست و اخلاق و رفتار و سبک زندگی، مورد توجه دائم باشد.

کشورهای مسلمان در بیش از یک قرن تبعیت از فرهنگ و سیاست دولت‌های مستکبر، به آفات مهلکی هم‌چون وابستگی و ذلت سیاسی، فلاکت و فقر اقتصادی، سقوط فضیلت و اخلاق، عقب‌‌ماندگی خجلت‌آور علمی، دچار شدند، و این در حالی بود که امت اسلامی از سابقه‌ای افتخار‌آمیز در همه‌‌ی این عرصه‌‌ها برخوردار بود.

4- یکی از خطرناک‌ترین چیزهایی که نهضت بیداری اسلامی را تهدید می‌کند، اختلاف‌افکنی و تبدیل این نهضت‌ها به معارضه‌های خونین فرقه‌ای و مذهبی و قومی و ملّی است.

این توطئه هم‌اکنون از سوی سرویس‌های جاسوسی غرب و صهیونیزم با کمک دلارهای نفتی و سیاست‌مداران خودفروخته، از شرق آسیا تا شمال آفریقا و به ویژه در منطقه‌ی عربی، با جد و اهتمام دنبال می‌شود و پولی که می‌توانست در خدمت بهروزی خلق خدا باشد، خرج تهدید و تکفیر و ترور و بمب‌گذاری و ریختن خون مسلمانان و برافروختن آتش کینه‌های درازمدت می‌گردد. آن‌ها که قدرت یک‌پارچه‌‌ی اسلامی را مانع هدف‌های خبیث خود می‌دانند، دامن ‌زدن به اختلاف‌ها در درون امت اسلامی را آسان‌ترین راه برای مقصود شیطانی خود یافته‌‌اند و تفاوت‌های نظری در فقه و کلام و تاریخ و حدیث را که طبیعی و اجتناب‌‌ناپذیر است، دستاویز تکفیر و خون‌ریزی و فتنه و فساد ساخته‌‌اند.

نگاه هوشمندانه به صحنه‌‌ی درگیری‌های داخلی، دست دشمن را در پس این فاجعه‌ها به روشنی نشان می‌دهد. این دست غدّار، بی‌شک از جهل‌ها و عصبیت‌ها و سطحی‌نگری‌ها در میان جوامع ما بهره‌برداری می‌کند و بر روی آتش، بنزین می‌ریزد. وظیفه‌ی مصلحان و نخبگان دینی و سیاسی در این ماجرا بسیار سنگین است.

5- درستی مسیر نهضت‌های بیداری اسلامی را از جمله باید در موضع‌گیری آنان در قبال مسأله‌‌ی فلسطین جست‌وجو کرد. از 60 سال پیش تاکنون داغی بزرگ‌تر از غصب کشور فلسطین بر دل امت اسلامی نهاده نشده است.

فاجعه‌ی فلسطین از روز اوّل تاکنون، ترکیبی از کشتار و ترور و ویران‌گری و غصب و تعرض به مقدسات اسلامی بوده است. وجوب ایستادگی و مبارزه در برابر این دشمن حربی و غاصب، مورد اتفاق همه‌ی ‌مذاهب اسلامی و محلّ اجماع همه‌ی جریانات صادق و سالِم ملّی بوده است. هر جریانی در کشورهای اسلامی که این وظیفه‌ی دینی و ملی را به ملاحظه‌‌ی خواست تحکم‌آمیز امریکا یا به بهانه‌ی ‌توجیه‌‌های غیرمنطقی، به دست فراموشی بسپارد، نباید انتظار داشته باشد به چشم وفاداری به اسلام یا صداقت در ادعای میهن‌‌دوستی به او نگریسته شود.

این یک مَحَک است. هر کس شعار آزادی قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد یا به حاشیه ببرد و به جبهه‌‌ی مقاومت پشت کند، متهم است.

اين‌ها گوشه‌هايي از علل بيداري اسلامي ناميدن تحولات اخير منطقه و برخي از هشدارهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در خصوص جلوگيري از انحراف بيداري اسلامي بود.

در انقلاب‌های اخیر منطقه، ویژگی‌ها و شاخص‌های ملموسی وجود دارد که استفاده از تعبیری غیر از بیداری اسلامی، آن‌ها را سطحی‌نگرانه یا یک‌سویه‌نگرانه می‌گرداند، از جمله:

1- استفاده از شعارها و نمادهای اسلامی مانند شعارهای «الله اکبر»، «لا اله الا الله»، انتخاب نمازجمعه برای شروع اعتراض‌ها، قرآن بلند کردن، حضور زنان محجبه در اعتراض‌ها، پایگاه قرار دادن مساجد، شهید نامیدن کشته‌ها؛

2- ضدیت و مخالفت با اسراییل و آمریکا به عنوان دشمنان شناخته‌شده‌ی مسلمانان و قیام برضد دولت‌هایی که سکولار بودن، بی‌توجهی به ارزش‌ها و هنجارهای دینی ویژگی مشترک آنان است؛

3-کم‌رنگی و حتی فقدان شعارها و تمایلات ناسیونالیستی بر خلاف بیشتر قیام‌های معاصر جهان عرب؛

4- پیشتازی جریان‌ها و رهبران اسلام‌گرا در مدیریت انقلاب‌ها؛

5- مطالبات و جهت‌گیری‌های پس از پیروزی و روی کار آمدن اسلام‌گرایان در انتخابات برگزار شده مانند: تونس و مصر.9

و…

با معيارهاي مطرح شده و بررسي روند انقلاب‌ها مي‌توان به در خط ماندن و يا منحرف شدن آن‌ها پي برد:

1- عدم قطع رابطه‌ی مستكبرين علي‌الخصوص آمريكا

يكي از مشتركات تمام انقلاب‌ها در كشورهاي تونس، مصر، يمن و … كه بيداري اسلامي در آن‌ها اتفاق افتاد، شعار مردم عليه مستكبرين علي‌الخصوص آمريكا و درخواست قطع رابطه و عدم وابستگي بود، كه پس از به پيروزي رسيدن انقلابيون، عدم توجه حكم‌رانان به اين اصل كه ناشي از عدم اعتماد به خداي متعال بود كه او عزت‌دهنده است و ادامه‌ی وابستگي‌ها و اعتماد به غرب سبب تكيه بر طناب پوسيده‌اي شد كه شايد بزرگ‌ترين قرباني آن را در حال حاضر بايد مرسي ناميد.

2- عدم پاي‌بندي به آرمان ملت فلسطين

با آغاز موج بيداري اسلامي بارقه‌هاي نور و اميد در خصوص پايان يافتن رنج و محنت مظلومان فلسطين و نابودي رژيم صهيونيستي در دل‌هاي آزادگان جهان پديد آمد و در كشورهاي مختلف به اتباع و سفارت‌خانه‌هاي اين رژيم جعلي حمله شد كه سبب فرار سفرا و كارمندان اين رژيم از كشورهاي انقلابي شد. ولي نه تنها اقدام عملي موثري از سوي حاكمان كشورهايي كه بيداري اسلامي در آن‌ها رخ داده اتفاق نيفتاد، بلكه حتي اقداماتي مانند عدم بازگشايي گذرگاه رفح و تخريب تونل‌هاي ارتباطي غزه و مصر عليه مردم فلسطين نيز انجام شد.

3- عدم نظام‌سازي

نداشتن قانون اساسي مورد قبول حداكثر جامعه و عدم پايه‌ريزي حكومت‌ها بر پايه‌ی قانون اساسي منطبق با جامعه را مي‌توان از ديگر علل منحرف‌كردن انقلاب‌ها نام برد.

برخي نيز به جاي پايه‌ريزي حكومت‌ها بر پايه‌ی اسلام و قرآن و استفاده از الگوی موفق ديني در جهان يعني جمهوري اسلامي ايران، به تقليد كوركورانه از غرب و دموكراسي غربي براي پايه‌ريزي حكومت روي آوردند كه نتيجه‌ي آن را از قبل مي‌توان پيش‌بيني نمود.

4- عدم استفاده از ظرفيت‌ها براي جذب حداكثري

در كشورهاي مصر و تونس با وجود اقبال مردم به اسلام‌گرايان، عدم تدبير، عدم استفاده از تمامي ظرفيت‌هاي گروه‌ها و مردم و منحصر كردن امور به افراد هم‌حزب و گاهی رفتارهاي ديكتاتورمآبانه سبب عدم رضايت ساير احزاب و گروه‌هاي انقلابي شد كه به جاي گفتگو و مصالحه، اقدامات خشن اتخاذ گرديد.

5- دامن زدن به اختلافات مذهبي

بازگذاشتن فضا براي مفتي‌ها و گروه‌هاي تندرو تكفيري و سلفي سبب بروز ناامني و مشكلاتي براي مردم و در مواردی قتل و غارت اموال آن‌ها گرديد كه سبب نارضايتي مردم از شيوه‌ی حكومتي اين افراد گرديد.

هم‌چنين دخالت در كشورهاي ديگر علي‌الخصوص سوريه و مذهبي نمودن جنگ اين كشور سبب پديده‌هاي ناميموني از قبيل برادركشي، جهاد نكاح، تفرقه ميان امت اسلامي، پرورش تروريست‌ها و افراد تندرو كه به سبب هم‌فكر نبودن باقي انسان‌ها قتل آن‌ها را مجاز مي‌دانند و … گرديد.

6- تبعیت از غرب در سیاست و اخلاق و رفتار و سبک زندگی

عدم قطع رابطه با آمريكا و مستكبرين سبب نفوذ NGOهاي مختلف با پوشش علمي و فرهنگي براي سرنگوني حكومت‌هاي مستقل و ترويج مسائل ضداسلامي گرديد كه بيشترين هجمه‌ی فعاليت اين NGOها در نمايشگاه‌هاي به اصطلاح مُد بود كه مهم‌ترين وجهه‌ی آن‌ها عدم رعايت پوشش‌هاي اسلامي و رفتارهاي غيراخلاقي در محيط‌هاي عمومي بود.

از ديگر رفتارهاي غرب براي تغيير سبك زندگي می‌توان به پخش فيلم‌هاي ضداخلاقي و حتي همجنس‌بازي و هم‌چنين ساخت و پخش فيلم‌هاي ضداسلامي اشاره کرد كه گروه‌هاي انقلابي را عده‌اي بدوي و وحشي نشان مي‌دادند كه به ساير اقليت‌ها هم رحم نمي‌كنند.

7- خودفروشي برخي علما

برخي مفتي‌ها كه يا جاهل بودند و يا در برابر نفسانيات توان مقاومت نداشتند نيز در پروسه‌ی غرب عليه بيداري اسلامي، به صورت آگاه و غيرآگاه به كار برده شدند و با فتاواي خود علاوه بر ايجاد بدعت‌هاي تمسخرآميز، اقدام به فتنه‌افكني و تفرقه در ميان امت اسلام نمودند.

8- عدم پاك‌سازي افراد وابسته به رژيم سابق

با وجود انقلاب در اين كشورها و وجود نيروهاي توانمند و تحصيل‌كرده‌ی انقلابي، متاسفانه نيروهاي رژيم سابق پاك‌سازي نشدند و علاوه بر خراب‌كاري و مانع‌تراشي در روند ادامه‌ی بيداري اسلامي، اقدام به هم‌سويي با عناصر ضدّانقلاب نيز نمودند.

9- عدم پي‌گيري و تحقق مطالبات مردمي

مهم‌ترين دليل انحراف انقلاب‌ها را مي‌توان عدم توجه به مطالبات مردمي دانست. به عنوان نمونه، مردم عليه حاكمان خودكامه قيام كردند تا خود نيز در سرنوشت كشورشان سهيم باشند، ولي برخي تصميمات يك‌جانبه و بدون همه‌پرسي سبب نارضايتي گرديد. مردم براي احياي شعائر اسلامي قيام نمودند ولي در عمل آزادي برخي حرام‌ها را در كشور خود مشاهده نمودند. مردم در مطالبات خود شعارهاي ضدّصهيونيستي دادند ولي حكم‌رانان به جاي قطع رابطه و بستن سفارت اين رژيم منحوس به روابط خود با آن ادامه دادند. مردم انقلابي به وضعيت كار و گراني و ناامني معترض بودند كه پس از بيداري اسلامي به دليل عدم تجربه و تدبير مسئولين برخي مشكلات نه تنها كاهش نيافت، بلكه افزايش هم يافت.

10- و…

با توجه به رفتارهاي مسئولين پس از بيداري اسلامي و رشد فزاينده‌ی آگاهي‌هاي مردم و هم‌چنين تجربه‌هاي شكست‌هاي قبلي در جهان عرب، پيش‌بيني مي‌شود كه مردم به شيوه‌ی حكومتي اين مسئولين معترض شوند و در صورت عدم انجام اصلاحات مدّنظر مردمي، بايد شاهد تظاهرات‌هاي گسترده‌تر و حتي سرنگوني نظام‌هاي خود باشند.

در اين ميان در صورتي كه كشورهايي كه بيداري اسلامي در آن‌ها اتفاق افتاده است به دنبال مطالبات مردمي و شفاف‌سازي مطالب براي مردم و گفتگو و استفاده از همه‌ی گروه‌هاي حاضر در انقلاب بوده و هم‌چنين به جاي چشم‌داشتن به هم‌كاري با كشورهاي غربي كه سابقه تاريخي آن‌ها نشان‌دهنده‌ی دشمني آن‌ها با مسلمين است، به دنبال تقويت همكاري‌هاي خود با مسلمانان و كشورهاي اسلامي باشند مي‌توان آينده‌ی درخشاني، با وجود تمام مشكلات براي آنها متصور بود.

بزرگ‌ترين آفتي كه هم اكنون بيداري اسلامي و اين كشورها را تهديد مي‌كند مسائل فرقه‌اي و اختلاف‌برانگيز است كه مي‌تواند تمامي اين انقلاب‌ها را به ورطه‌ی نابودي بكشاند و بهترين راهكار آن روشن‌گري از طريق رسانه‌هاي عمومي و مجازات مفتي‌ها و علماي تكفيري و تفرقه‌افكن است.

مهم‌ترين عنصر پابرجا ماندن و سالم ماندن انقلاب‌ها نيز حضور مردمي است. مردمي كه براي اسلام حاضر شدند شهيد و جانباز تقديم كنند و با وجود همه‌ی سركوب‌ها و ظلم‌ها و فريب‌هاي دنيوي در صحنه ماندند. همان‌گونه كه بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي فرمودند كه با خواست ملت‌ها کسى نمى‌تواند دست تجاوز دراز کند و با آن مخالفت نماید. و ملتى که بین ذلت و شهادت، دومى را انتخاب نموده است شکست‌پذیر نیست.

—————————————-

منابع:

1- سايت طوبي

2- راديو دري ايران

3- پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای

4- پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای

5- پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای

6- پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای

7- پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای

8- پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای

9- پرسمان دانشجويی

ارسال دیدگاه