1. مقدمه
جمهوری خلق چین اساساً ماهیتی از خود در نظام بینالملل بعد از 1979 به نمایش گذاشت که دو گروه از تحلیل گران مسائل جهانی با نگرانی یا خوشبینی آن را نظاره میکنند. آنچه چین بعد از مائو پیگیری کرده است را میتوان ذیل ترک آرمانگرایی چینی و پذیرش نظم موجود قرار داد که همین امر باعث برجسته شدن رویکردی اقتصادی در دستگاههای تصمیم سازی و تصمیمگیری چینی گردید. زمانی چین از پذیرش در سازمان ملل محروم بود اما امروزه یکی از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل است که بنا بر جایگاه و قدرت اقتصادی خیرهکنندهاش در مسائل کلان بینالملل وارد میشود. یکی از موضوعات مهمی که در نظام بینالملل در سالهای اخیر مطرح بود و هست، مسئله توان هستهای ایران است.
بهطورکلی، سیاست چین در قبال برنامهی هستهای ایران، دارای دو وجه است؛ از طرفی خواهان اجرای رژیم NPT با همکاری آمریکاست و از طرفی دیگر، چین معتقد به هستهای شدن ایران است و آن را در راستای منافع ژئوپلیتیکی خود در خلیجفارس میبیند.[1] موضوعی که نباید از آن غفلت ورزید وابستگی متقابل چین و آمریکا به یکدیگر و همچنین نیاز چین به تأمین باثبات انرژی و میل به ایجاد نظام چندقطبی در نظام بینالملل است که همین امر باعث میشود که سیاستهای محتاطانهای در قبال جمهوری اسلامی ایران و منطقه اتخاذ کند. در این مقاله تلاش میشود تا به تهدیدها و فرصتهای توافق احتمالی هستهای P5+1 با ایران بپردازیم.
2. تهدیدها و فرصتها توافق هستهای با ایران
در این قسمت تلاش میشود تا به فهرستی از تهدیدها و فرصتهای توافق هستهای با ایران برای چین بپردازیم (توافقی که هنوز صورت نگرفته است و ما در این پژوهش صرفاً با فرض انجام این توافق به این مسئله میپردازیم). توافق با جمهوری اسلامی ایران بر سر مسئله هستهای میتواند منافعی را برای جمهوری خلق چین ایجاد کند که عبارت از تأمین باثباتتر و راحتتر انرژی، اجرایی شدن ابتکار یکراه، یک کمربند و کاهش تنش چین با آمریکا است. اگرچه این توافق منافعی را برای جمهوری خلق چین ایجاد میکند نباید از این موضوع غفلت ورزید که تهدیداتی را هم برای جمهوری خلق چین ایجاد میکند که عبارت از کاهش سهم چین از بازار اقتصاد ایران به دلیل ورود رقبای جدید، ابهام در سیاستهای امنیتی چین، کاهش اهمیت سیاست نگاه به شرق و تقویت نگاه به غرب در ایران هست.
2-1. تأمین انرژی
با شروع اصلاحات در چین و آزادسازی گسترده در اقتصاد این کشور، فرآیند صنعتی شدن این کشور رشد چشمگیری داشت که خود موجب افزایش نیاز چین به انرژی شد. وقتی ذخایر پترولیوم موجود در استان سینکیانگ و دریای شرق و جنوب چین پاسخگوی نیازهای این کشور به انرژی نشدند، چین به یکی از واردکنندگان نفت خام در 1993 مبدل شد. ازآنپس تقاضای چین برای انرژی رشد یافت؛ تا آنجا که تقاضای چین برای نفت از 4/1 به 4/3 میلیون بشکه در روز بین سالهای 1985 تا 1995[2] و از 98/6 میلیون بشکه در روز در سال 2000 به 59/7 میلیون بشکه در روز در سال 2007 رسید.[3] تنها از سال 2001 تا 2005 مصرف انرژی چین تا 60 درصد رشد داشت که بیانگر نیمی از رشد مصرف انرژی جهانی است.[4] بنا بر پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی، در سال 2030 چین 20 درصد تقاضای انرژی جهان را به خود اختصاص خواهد داد که بیشتر از اروپا و ژاپن با هم خواهد بود و از آمریکا بهعنوان بزرگترین مصرفکنندهی انرژی، پیشی خواهد گرفت.[5] در نمودار زیر فاصله بین مصرف و تولید نفت در چین بهخوبی مشهود است و همین شکاف باعث میشود تا چین به تأمین انرژی از جهان خارج بهصورت ارزان، باثبات و با کمیت بیشتر فکر کند.
جمهوری خلق باوجود شرایط تحریمی به ارتباط در حوزه انرژی با ایران ادامه داد اما همین امر باعث تنشهایی بین چین و آمریکا میگردیده است ولی شرایط پس از توافق احتمالی بهگونهای خواهد بود که چین بهراحتی میتواند از ایران به میزان زیادی نفت وارد کند. همچنین با توجه به رقابت سعودیها با جمهوری اسلامی ایران میتوان شاهد تأمین ارزانتر، بیشتر و باثباتتر انرژی برای چین بود. چین میتواند از روابط ایران و عربستان بهمنظور استفاده از بهتر از انرژی ارزانتر منطقه غرب آسیا استفاده کند (در ادامه سهم واردات نفت چین از تأمینکنندههای مختلف در سالهای 2011 و 2014 ارائه گردیده است).[6]
2-2. اجرایی شدن ابتکار یک کمربند، یک جاده
چین بهواسطه استراتژی «یک کمربند، یک جاده» هدفش اتصال چین به اوراسیا و غرب آسیا بهواسطه سرمایهگذاریهای زیرساختی عظیم است.[7] ابتکار عمل یک کمربند و یک جاده که به ابتکار کمربند و جاده هم معروف است یک استراتژی و چارچوبی برای توسعه است که توسط شی جین پینگ در 2013 ارائه گردید؛ دو مؤلفه اصلی این راهبرد عبارت از کمربند اقتصادی جاده ابریشم نوین[8] و جاده دریایی ابریشم[9] است.[10] هدف ازکمربند اقتصادی جاده ابریشم نوین اتصال چین به اروپا بهواسطه آسیای مرکزی و غربی (معادل خاورمیانه بدون محاسبه مصر) است و مؤلفه دوم جاده دریایی ابریشم است که چین را به کشورهای آسیای جنوب شرقی، آفریقا و اروپا متصل میکند. این راهبرد بهصورت دقیق از یک خط جغرافیایی مشخصی پیروی نمیکند و هدف اصلی آن ایجاد نقشه راه بهمنظور افزایش نفوذ و حضور چین در این مناطق و اتصال بیشتر به اقتصاد جهانی است. چین ایران را بهعنوان قدرت در حال خیزش و باثبات میداند و خواهان استفاده از موقعیت استراتژیک ایران در منطقه خلیجفارس هست و به خاطر همین موقعیت استراتژیک خواهان همکاری با ایران بهمنظور پیادهسازی استراتژی یک کمربند و یک جاده هست.
2-3. کاهش تنش چین با آمریکا
تا زمان اعمال تحریم، روابط ایران با چین سرعت متوازنی داشت. در جریان تحریم با مشکلات بانکی که به وجود آمد سرعت رابطه ایران با چین کاهش یافت و در سالهای اول تحریم میزان این رابطه تجاری تا 30، 35 درصد افت کرد. در سالهای 2010 و 2011 مبادلات تجاری ایران با چین روند کاهشی داشت[11]. باوجوداین، همین مقدار روابط تجاری ایران و چین باعث ایجاد تنش بین چین و آمریکا گردیده بود.[12] اما با اجرای توافق هستهای ایران و لغو تحریمها، چین راحتتر میتواند به روابط تجاری خود با ایران بپردازد بدون آنکه با آمریکا تنشی بر سر این موضوع داشته باشد.
2-4. کاهش سهم چین از بازار اقتصاد ایران به دلیل ورود رقبای جدید
طبق آمار پنجماهه نخست سال 1393 چین بزرگترین شریک تجاری ایران بود و پسازآن کشورهای عراق، امارت متحده عربی، افغانستان، هند، ترکیه، ترکمنستان و پاکستان در بخش صادرات و امارات متحده عربی، هند، جمهوری کره، ترکیه، آلمان، سوئیس و ایتالیا در بخش واردات میباشند.[13]
آمارهای گمرک نشان میدهد که چین اصلیترین شریک تجاری ایران محسوب میشود چراکه بیشترین واردات ایران از این کشور انجام میشود و بیشترین حجم صادرات نیز به چین صورت میگیرد. مجموع واردات ایران در سال 1393، 52 میلیارد دلار و مجموع صادرات کشور 49 میلیارد دلار برآورد شده است. چین سهم 25 درصدی از صادرات ایران و سهم 23 درصدی از وارد کشور را به خود اختصاص داده است.[14]
وجود شرایط پساتحریمی میتواند فضای رقابت را برای رقبای چینی بهمنظور حضور در اقتصاد ایران گسترش دهد و ازاینجهت چین که تاکنون یکی از شرکای اصلی تجاری جمهوری اسلامی ایران بوده است از جایگاه برتر خود تنزل یابد.
2-5. ابهام در سیاستهای امنیتی چین به دلیل تجدید شکل ایران هراسی
نکتهای که نباید از آن غفلت ورزید تلاش دستگاه دیپلماسی کشور برای مقابله با ایران هراسی در سطح منطقه و جهان است. حل پروندهی هستهای از این منظر میتواند راهحلی مناسب تلقی گردد؛ اما نگرانی کشورهای عربی از امنیت خود عاملی مؤثر در تشدید اختلافات پس از توافق هستهای است. به عبارتی، برخی از کشورهای منطقه غرب آسیا، جمهوری اسلامی ایران را رقیب خود تلقی میکنند و با توجه به احساس تهدیدی که از ناحیه ایران میکنند حل قضیه هستهای را نه نکته مثبت بلکه تهدیدی برای خود تلقی میکنند چراکه بهزعم آنها ایران پس از توافق توان بیشتری برای رقابت با آنها و حمایت از نیروهای مقاومت خواهد داشت.
سیاست چین در منطقه غرب آسیا تکیهبر تأمین نیازهای انرژی و توجه محدود به سیاستهای امنیتی منطقه بوده است ولی پس از توافق، نزدیکی چین به ایران میتواند محرکی برای این دسته از کشورهای منطقه باشد که چین را وادار به ورود به معادلات امنیتی منطقه کنند. این در حالی است که چین تمایلی به ورود صریح و مشخص به معادلات امنیتی منطقه ندارد و ترجیح میدهد از نظم موجود در منطقه سواری رایگان[15] بگیرد.
2-6. کاهش اهمیت سیاست نگاه به شرق و تقویت نگاه به غرب در ایران
در سیاست نگاه به شرق کشورهای چین، روسیه و هند از جایگاه ویژهای برخوردارند. سیاستهای فشار و تحریم غرب باعث شده بود که ایران بهعنوان جایگزین غرب به سمت قدرتهای در حال ظهور شرق رو آورد خصوصاً پس از داغتر شدن مسئله هستهای، ایران به کشورهایی مثل چین و روسیه (کشورهای دارنده حق وتو) روی آورد.[16] با توجه به افزایش وزن و اهمیت سیاست نگاه به غرب در حل مسئله هستهای از نتایج آن میتوان به کاهش اهمیت سیاست نگاه به شرق اشاره داشت؛ مسئلهای که میتواند روی کاهش اهمیت چین در معادلات بینالمللی ایران اثر بگذارد.
3. نتیجهگیری
در این مقاله تلاش شد تا به تهدیدات و فرصتهای توافق احتمالی ایران و 1+5 در مسئله هستهای برای جمهوری خلق چین بپردازیم. توافق احتمالی ایران و P5+1 فرصتهایی را برای جمهوری خلق چین در زمینههای انرژی، ابتکار یک کمربند، یکراه و کاهش تنش با آمریکا بر سر روابط با ایران فراهم میکند. توافق احتمالی همچنین تهدیدهایی را برای چین در زمینههای کاهش سهم چین از بازار اقتصاد ایران به دلیل ورود رقبای جدید، ابهام در سیاستهای امنیتی چین، کاهش اهمیت سیاست نگاه به شرق و تقویت نگاه به غرب در ایران ایجاد میکند.
[1] International Crisis Group, The Iran Nuclear Issue: The View from Beijing”, International Crisis Group Asia Briefing, No.100,February 17,2010,at.http://www.crisisgroup.org/en/regions/asia/north-east-asia/china/b100-the-iran-nuclear-issue-the-view-from-beiging-aspx.
[2] Hawaidin,Mohamed bin,China’s relations with Arabic and the Gulf, UK: Routledge-curzon,2002
[3] Barzegar,kayhan,”Iran Eyes the china card,Op-Ed, Post Global, A conversation on Global Issues with David Ignatious and Fareed Zakaria, 2008, at.http//belfercenter.ksg.harvard.edu/publication/18033/iran-eyes-the-chinas-card.html.
[4] Erica Downs,”China”, The Brookings Forigan Policy Studies, Energy Security Series,The Brookings Institution, December 2006,p.8.
[5] Fact Sheet China, International Energy Agency, World Energy Outlook2007, at http://www.iea.org/text base/papers/2007/fs-china.pdf.
[6]http://www.wsj.com/video/how-the-iran-nuclear-deal-is-a-win-win-for-china/4F37174D-6913-40D6-B54B-E82C6CF52F2B.html
[7] http://theiranproject.com/blog/2015/08/03/why-china-likes-the-iran-deal/
[8] Silk Road Economic Belt
[9] Maritime Silk Road
[10] http://english.caixin.com/2014-12-10/100761304.html
[11] http://www.parsine.com/fa/news/238758/پایان-انحصار-چینی-در-تجارت-با-ایران-در-راه-است
[12]http://www.wsj.com/video/how-the-iran-nuclear-deal-is-a-win-win-for-china/4F37174D-6913-40D6-B54B-E82C6CF52F2B.html
[13] http://ayaronline.ir/1393/07/84703.html
[14] http://www.khabaronline.ir/detail/409284
[15] Free-Riding
[16] ابوذر گوهری مقدم، جایگاه چین در سیاست نگاه به شرق ایران، تهران: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، 1386، ص:12.