اندیشکده راهبردی تبیین – لیبی با گذشت بیش از شش سال همچنان درگیر ناآرامیهای داخلی است. در دوره قذافی، گرایشهای گریز از مرکز در لیبی که کشوری با ساختار ریشهدار قبایلی است، با اتخاذ سیاست سرکوب تحت کنترل قرار داشت. قذافی مانند صدام و دیگر رهبران اقتدارگرا، با برقراری پیوندهای عمیق با گروهها و قبایل، درصدد حفظ ثبات سیاسی و تمامیت ارضی لیبی برآمد. با سقوط قذافی و در پی تعمیق شکافهای اجتماعی، تضاد اسلامگرایان و لیبرالها و ظهور موجودیتهای چندگانه، مجدداً مسئله تجزیه پیرامون لیبی شکل گرفت. فارغ از ابعاد داخلی، بررسی رویکرد سایر کشورها پیرامون این موضوع دارای اهمیت است. لذا در این مجال به بررسی رویکرد سیاست خارجی ایالاتمتحده پیرامون تجزیه لیبی پرداخته شده است.
- وضعیت سیاسی و میدانی لیبی
لیبی کشوری عربی است که به دلیل منابع عظیم نفت، توجه بسیاری را جلب کرده است. اقتدارگرایی فردی، عدم وجود نهادمندی و رویههای دموکراتیک، فساد اقتصادی و عدم توزیع عادلانه ثروت ویژگیهای لیبی دوره قذافی بود که باعث شد نارضایتیهای سال 2011 جنبههای سیاسی و محلی بگیرند. در حوزه داخلی لیبی، ارزشهای قبیلهای، روح جمعی، خصلتهای سنتی و وفاداریهای قبیلگی و قومی بسیار پررنگ است (1). در لیبی بیش از 140 قبیله وجود دارد (2). چنین ساختار قبایلی باعث شده است تا در لیبی دستگاههای اداری منسجم شکل نگرفته و از نهادهای مدرن، ارتش و پلیس خبری نباشد (3). لذا برخلاف سایر نقاط، درگیریهای لیبی با گذشت شش سال ادامه دارد و کشور با حاکمیتهای جدا از هم اداره میشود.
سرکوب اعتراضات توسط قذافی، لیبی را وارد جنگ داخلی کرد. در این شرایط، شورای امنیت با تصویب قطعنامه 1970، اعمال خشونت و زور علیه شهروندان لیبی را محکوم کرد. با بیتوجهی قذافی به مفاد قطعنامه مذکور، شورای امنیت طی قطعنامه 1973، وضعیت لیبی را نقض صلح و امنیت بینالمللی تشخیص داد و به ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی در محافظت از غیرنظامیان اقدام کرد. بدین ترتیب ناتو برای برکناری قذافی وارد عمل شد و جنگ در لیبی پس از 9 ماه پایان یافت.
مرگ قذافی، جنگ داخلی و مداخله ناتو، ساختار ارتش لیبی را از بین برد (4). در این شرایط لیبی در یک دوره شاهد تشکیل دولت آشتی ملی بود و اکنون دولت وحدت ملی در این کشور ازهمگسیخته حاکم است. در مجموع بازیگران متعددی لیبی در عرصه قدرت داخلی وجود دارند که عبارتاند از: 1. دولت وحدت ملی به رهبری فائزالسراج که پس از توافق دولت طبرق و طرابلس ایجاد شد و مورد حمایت سازمان ملل و آمریکا است، 2. نیروهای وابسته به ژنرال خلیفه حفتر که ریاست نیروهای دولتی در شرق لیبی را در اختیار دارد و تاکنون هر گونه مذاکره با دولت وحدت ملی حاکم بر غرب لیبی را رد کرده است. حفتر سعی در برقرار سازی روابط استراتژیک با روسیه و فرانسه در راستای مقابله با تروریسم دارد، 3. اسلامگرایانی چون اخوانالمسلمین و فجر که تحت حمایت قطر و ترکیه هستند (5) 4. گروههای تروریستی مانند داعش که پس از مدتی حضور در شهرهای شرقی درنه و سرت، در آستانه شکست از نیروهای دولتی و طرفداران حفتر هستند.
- راهبرد آمریکا در لیبی از زمان سقوط قذافی تاکنون
راهبرد آمریکا از ابتدای بحران لیبی، بر مبنای اتخاذ برخی ژستهای دموکراتیک و نیز به رسمیت شناختن مخالفین شکل گرفت. با توجه به آنکه لیبی برخلاف یمن و بحرین اهمیت استراتژیک چندانی برای آمریکا نداشت، بخشهای عظیمی از کنترل قذافی خارج بود و هیچ قدرت بینالمللی شاخصی مانند روسیه و چین از قذافی حمایت نکرد، لذا گزینهای مناسب برای ژست بشردوستانه غرب بود تا پرستیژ بینالمللی خود را حفظ نماید (6).
این راهبرد همچنین راه را برای مداخلهگرایی آمریکا و برخی اعضای دیگر ناتو به لیبی باز نمود. به طور کلی در دهه نخست قرن 21، آمریکاییها با استفاده از مفاهیمی چون مسئولیت حمایت یا مداخله بشردوستانه، مداخله در امور داخلی کشورهای مختلف را تئوریزه نموده و در راستای راهبرد قدیمی «تغییر رژیم» در منطقه حرکت کردهاند. بر همین اساس اوباما سعی در القاء این موضوع داشت که اهداف آنها مانند حمایت از همپیمانان، مقابله با القاعده و تأمین امنیت انرژی، در راستای تقویت دموکراسی در منطقه است (7).
در دولت جدید آمریکا ترامپ در مصاحبه با شبکه خبری ان.بی.سی گفت: «به لیبی نگاه کنید، ببینید با آنچه کردیم. برای رهایی از داعش در لیبی باید کاری انجام داد» (8). وی بعد از انتخاب به عنوان رئیس جمهور آمریکا درباره مداخله در لیبی در سال 2011 گفت: «میبایست با انقلابیون این شرط را میگذاشتیم که نصف نفت لیبی را میگیریم و در عوض به آنان در جنگ علیه قذافی یاری میرسانیم. در قدیم وقتی جنگی میشد، غنایم از آن پیروز میدان بود.» (9).
همچنین ولید فارس مشاور سیاست خارجی آمریکا چندی پیش گفت که ترامپ از ارتش ملی لیبی و ژنرال حفتر و پارلمان منتخب این کشور حمایت خواهد کرد. ترامپ نمیخواهد لیبی بار دیگر در سلطه نیروهای شبهنظامی تروریستی درآید و منطقهای برای نفوذ آنها گردد (10). به تازگی نیز سباستین گورکا معاون مشاور ترامپ در امور سیاست خارجی طرح تجزیه لیبی به سه کشور مستقل را ارائه داد. روزنامه گاردین در این زمینه نوشت: «گورکا چند روز قبل از مراسم تحلیف رئیس جمهور پیشنهاد تقسیم لیبی به سه منطقه را به یک دیپلمات اروپایی ارائه داد.» (11) در مجموع باید گفت که سیاست خارجی دولت ترامپ در لیبی بعد از قذافی بیش از همه بر مهار تروریسم و تعامل با لیبرالهای دولت وحدت ملی متمرکز است.
- رویکرد آمریکا و دیگر بازیگران به تجزیه لیبی
به طور کلی آمریکا در سالهای اخیر بر مبنای طرح خاورمیانه بزرگ تمایل خود را بر چندپارگی کشورهای بزرگ و ریشهدار منطقه نشان داده است. در عین حال، اوضاع چند سال اخیر لیبی نیز در راستای تشدید شکافها، تعمیق ساختار قبایلی، حضور گروههای تروریستی و مواجه دولت مرکزی ورشکسته با موجودیتهای رقیب و بحرانهای متعدد مشروعیت و نفوذ، این فرضیه که لیبی به صورت سه موجودیت جدا از هم برقه در شرق، طرابلس در غرب و فزان در جنوب باشد را تقویت میکند.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr2', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr2", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
- حضور داعش در لیبی
راهبرد آمریکا در مقابل داعش یکی از اولویتهای سیاست خارجی واشنگتن در لیبی است. در اینجا نوع ارتباط آمریکا و داعش دارای اهمیت است. یک نظر این است که تجزیه لیبی به مناطق چندگانه از سویی با افزایش دشواری مهار تروریسم و تحمیل هزینههای سنگین بر آمریکا، به تمرکز قدرت تروریستها منجر میشود. در این راستا ساختار قبیلهای، فقدان دولت مرکزی به علاوه جنگ داخلی نیز زمینه حضور تروریستها در لیبی را فراهم میکند. از طرف دیگر ممکن است با چند منطقهای شدن لیبی و ایجاد دولتهای مستقل بتوان به صورت منسجمتری با گروههای تروریستی چون داعش مقابله نمود.
در عین حال آنچه مشخص است این است که شاخه داعش در لیبی موجودیت خود را در نوامبر 2014 اعلام کرد. در این راستا، وزیر خارجه لیبی از ایجاد حیات خلوت داعش در لیبی پس از تحمل ضربههای سنگین در سوریه و عراق، خبر داد. همانگونه که جان کری وزیر خارجه پیشین آمریکا در نشست کشورهای عضو ائتلاف ضد داعش در رم اشاره کرد، داعش برای سیطره بر منابع نفتی لیبی تلاش میکند. به علاوه مساحت گسترده لیبی در مقایسه با عراق و سوریه برای گروههای تروریستی چون داعش جذابیت زیادی دارد و از طرفی لیبی از شمال به دریای مدیترانه و آبهای آزاد راه دارد و این امر هدف داعش جهت ارتباط با جهان آزاد و خروج از انزوا را محقق میکند. داعش پس از اعلام موجودیت توانست بر درنه، بخش عمدهای از سرت و بخشهایی از مصراته تسلط یابد و در حال حاضر نیروهای دولتی لیبی به همراه افراد خلیفه حفتر در حال مقابله با این گروه در این مناطق هستند.
به رغم این، تجزیه لیبی میتواند خطر پاگیری تروریسم در این منطقه را فزونی بخشد. چرا که تروریستهای تکفیری از هرج و مرج ایجاد شده در لیبی نهایت بهره را برده و موفق شدند از آنجا به مصر و تونس نیز راه پیدا کنند. همچنین، نزدیکی جغرافیایی میان کشورهای اروپایی و لیبی (شهر سرت در 350 کیلومتری مرزهای اروپا قرار دارد)، هراس از تهدیدات تروریستی در اروپا را افزایش میدهد. به نظر میرسد که این عامل کافی باشد تا کشورهای اروپایی برای حفظ منافع ملی خود از دولت وحدت ملی در جهت برقراری صلح و ثبات در لیبی حمایت کنند. در این راستا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا چندی پیش آمادگی اتحادیه اروپا در مورد اعطای بسته کمک اقتصادی 100 میلیون یورویی به لیبی همزمان با آغاز فعالیت دولت وحدت ملی اعلام کرد (12).
- وجود منابع نفتی لیبی
مسئله دیگر مؤثر بر رویکرد آمریکا در مورد تجزیه لیبی وجود منابع فراوان نفتی در این کشور است. به نظر میرسد که با عملی شدن این رویکرد، دستیابی به سفرههای وسیع نفتی در شرق لیبی برای آمریکا آسانتر شود. نگرش غرب و آمریکا به منابع نفتی لیبی یک نگرش استراتژیکی است؛ زیرا نزدیکی این منابع به دریای مدیترانه، انتقال آسان نفت لیبی را به غرب را ممکن میسازد. همچنین به دلیل وجود پایانههای نفتی در ساحل دریای مدیترانه، در صورت بروز یک بحران انرژی در جهان، امکان ارسال سریع نفت لیبی به کشورهای غربی وجود دارد. همگامی آمریکا با ناتو در سقوط قذافی را نیز میتوان از همین زاویه بررسی نمود (13). لیبی طبق آمار سال 2011 با 47 میلیارد بشکه نهمین دارنده ذخایر نفتی است. هر چند آمریکا به دلیل بحران مشروعیت و موج خشونتهای سازمانیافته اقدام به ایجاد منطقه پرواز ممنوع نمود، اما نقش آمریکا در مدیریت بحران لیبی انگیزهای فراتر دارد که همان احیا مناسبات نفتی بود. آمریکا از حدود پنج دهه پیش راهبرد ایجاد ذخایر استراتژیک نفتی را دنبال میکند که در این مورد لیبی گزینهای مناسب به نظر میرسد (14). این مسئله طی سالیان اخیر به ویژه بعد از ناکامی عربستان سعودی در جایگزینی نفت ایران و لیبی در بازار جهان انرژی شدت گرفته است.
[phps] if ( get_post_meta($post->ID, 'stitr3', true) ) : [/phps] [quote align="left"] [phps] echo get_post_meta($post->ID, "stitr3", true);[/phps] [/quote] [phps] endif; [/phps]
- تجربه موفق تجزیه سودان
ظاهراً تجزیه سودان به دو بخش شمالی و جنوبی، ایالاتمتحده را بر آن داشته است تا این تجربه موفق و کمهزینه را در مورد لیبی تکرار کند (15). آمریکا در مناطق سوقالجیشی مانند شاخ آفریقا و سودان اهداف خاصی را به ویژه در چارچوب راهبرد غرب آسیای بزرگ دنبال میکند. (16). بدین لحاظ تجزیه لیبی میتواند زمینهساز دوباره حضور آمریکا در شمال آفریقا در مواردی همچون دموکراسی سازی امنیت صادرات انرژی و مبارزه با تروریسم باشد.
رویکرد سایر کشورها نسبت به این مسئله نیز قابل توجه است. فرانسه در جنوب لیبی به فکر محافظت از منابع اورانیوم است. با این حال به نظر میرسد که همسایگان لیبی از جمله مصر در درازمدت، از سویی خواستار آشفتگی کامل اوضاع در لیبی هستند (17) و از سویی بیم این دارند که نابسامانیهای این کشور به آنها نیز سرایت کند. در عین حال در عرصه میدانی این کشور مانند الجزایر و عربستان نیز از جریان حفتر در لیبی حمایت میکنند. همچنین به دلیل معضلات ناشی از رسوخ گروههای تروریستی و نیز مشکلات آینده ناشی از حضور در مرزهای خود، به نظر نمیرسد که مصر خواستار تجزیه لیبی باشد. در این بین، رژیم صهیونیستی نیز از سویی از تجزیه لیبی استقبال میکند و از سوی دیگر تمایل ندارد که این کشور به حیات خلوت القاعده تبدیل شود. همچنین این رژیم سعی میکند از وضعیت کنونی لیبی در راستای عدم سرایت جبهه مقاومت به شمال آفریقا بیشترین بهره را ببرد. مقامات این رژیم به دلیل مسلمان بودن مردم لیبی و وجود روحیه عمیقاً ضد صهیونیستی در میان مردم لیبی، در هراسند که در صورت شکلگیری دولتی باثبات در لیبی، این دولت که بر ساحل دریای مدیترانه اشراف دارد، به دشمنان رژیم صهیونیستی خواهد پیوست و این رژیم در تنگنا قرار خواهد گرفت. در عین حال باید توجه کرد که عدم انسجام این قدرتها در مورد حمایت از گروه واحد، لیبی را به سمت ورشکستگی سوق داده است (18) که در کوتاهمدت آینده روشنی برای آن متصور نیست.
جمعبندی
در مجموع میتوان گفت که یکی از راهبردهای سیاست خارجی آمریکا در منطقه طرح تقسیم کشورهای چند قومیتی همراه با دولتهای شکننده است که این مسئله در مورد لیبی نیز مصداق دارد. در عین حال علاوه بر راهبردهای آمریکا و همگام با سیاستهای کنونی واشنگتن، ساخت تصنعی این کشور نیز در این راه مؤثر است. چنانچه گفته شد، تقسیم و تجزیه لیبی راه را برای جولان و ریشهیابی تروریسم در این منطقه تقویت میکند. در عین حال این امر منجر به پیشبرد آسانتر سیاستهای نفتی آمریکا در منطقه شرق لیبی میشود و خوشایند رژیم هایی چون رژیم صهیونیستی نیز میباشد. سیاست کنونی دولت آمریکا در قبال لیبی را میتوان یکی از مصادیق بیانات رهبر معظم انقلاب در راستای طرح واشنگتن برای تجزیه سرزمینهای اسلامی دانست. ایشان با یادآوری جریانهای تاریخی استعماری در منطقه خاطرنشان میکنند که غرب شدیداً به تجزیه کشورهای منطقه علاقه نشان داده است؛ بهگونهای که یکی از اهداف آنها، تجزیه کشورهایی چون لیبی و عراق، سوریه و یمن است. از نظر ایشان اجرای این نقشه برای اهداف بلندمدت آمریکا ضروری است، زیرا در غیر این صورت، نفوذ آنها تحت تأثیر بیداری اسلامی افول خواهد کرد (19).
منابع
- سیدامیر نیاکویی، کالبدشکافی انقلابهای معاصر در جهان عرب، تهران: نشر میزان، 1391، چاپ اول، صص 180-169.
2.http://www.globalsecurity.org/military/world/libya/tribes.htm
- سیدامیر نیاکویی، کالبدشکافی انقلابهای معاصر در جهان عرب، تهران: نشر میزان، 1391، چاپ اول، ص 183.
- یوسف شفیعی، «لیبی در گرداب آنارشیسم»، وبسایت خبرگزاری فارس، منتشر شده در تاریخ 18 بهمن 1394، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.farsnews.com/…/php13941117001696
- حسین ابراهیمنیا، «لیبی؛ شکاف از کارگزاران تا شبهنظامیان»، وبسایت اندیشکده راهبردی تبیین، منتشر شده در تاریخ 11 مرداد 1394، قابل بازیابی در پیوند زیر:
- سیدامیر نیاکویی، کالبدشکافی انقلابهای معاصر در جهان عرب، تهران: نشر میزان، 1391، چاپ اول، صص 189-188.
- محمود واعظی، «الگوی رفتاری آمریکا در مواجهه با تحولات کشورهای عربی»، فصلنامه روابط خارجی، بهار 1392، شماره اول، ص 50.
- فرزاد فرهادی، «بررسی وعدههای انتخاباتی ترامپ در مورد کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا»، وبسایت خبرگزاری مهر، منتشر شده در تاریخ 20 آبان 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.mehrnews.com/news/3820167.
- «ترامپ: نصف نفت لیبی، حق ما برای سرنگونی قذافی است»، وبسایت پارسنیوز، بیتا، قابل بازیابی در لینک زیر:
http://www.parsnews.com/3/407877
- «مشاور سیاست خارجی آمریکا: ترامپ از ارتش ملی لیبی حمایت خواهد کرد»، وبسایت آفران، منتشر شده در تاریخ 03 اسفند 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.afran.ir/modules/news/article.php?storyid=104019
- «طرح مشاور ترامپ برای تجزیه لیبی»، وبسایت خبرگزاری ایسنا، منتشر شده در تاریخ 31 فروردین 1396، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.isna.ir/news/96012108025
- یوسف شفیعی، «لیبی در گرداب آنارشیسم»، وبسایت خبرگزاری فارس، منتشر شده در تاریخ 18 بهمن 1394، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.farsnews.com/…/php/13941117001696
- حسن هانیزاده، «تجزیه لیبی در دستور کار ناتو»، وبسایت افکارنیوز، منتشر شده در تاریخ 02 اردیبهشت 1390، قابل بازیابی در پیوند زیر:
- سکینه ببری، «آمريكا و نفت لیبی»، وبسایت پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، منتشر شده در تاریخ 2 آذر 1390، قابل بازیابی در لینک زیر:
http://fa.cmess.ir/View/tabid/127/ArticleId/1365/.aspx
- حسن هانیزاده، «تجزیه لیبی در دستور کار ناتو»، وبسایت افکارنیوز، منتشر شده در تاریخ 02 اردیبهشت 1390، قابل بازیابی در پیوند زیر:
- محمدرضا حاجیکریمجباری، «دست دردسرساز غرب در قاره سیاه»، وبسایت دیپلماسی ایرانی، منتشر شده در تاریخ 25 اردیبهشت 1391 قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1900973
- مهدیعوضپور، «تأثیرات بحران لیبی بر امنیت مصر»، وبسایت اندیشکده راهبردی تبیین، منتشر شده در تاریخ 09 شهریور 1393، قابل بازیابی در پیوند زیر:
- عنایتالله یزدانی و مصطفی زمانی، «تحلیلی بر دولت ورشکسته لیبی»، فصلنامه دولتپژوهی، تابستان 1395، صص 89-88.
- «دیدگاه رهبری: ضرورت هوشیاری در مقابل اهداف تجزیهطلبانه آمریکا و انگلیس در منطقه»، وبسایت پارس تودی، منتشر شده در تاریخ 19 جدی 1395، قابل بازیابی در پیوند زیر:
http://parstoday.com/dari/news/iran-i25645